بر آن رویی که نتوان می گرفتن
ترش بر روی ما تا کی گرفتن
حلالش باد خونم آن چنان، کوست
جفایت چون توان بر وی گرفتن
صبا بستان کباب نیم سوزم
به دستش ده به جای می گرفتن
کجا افتاده ای، زاهد، ز ما دور؟
نشاید مفلسان را پی گرفتن
چنین کز غمزه شوخت امان یافت
بخواهد فتنه روم و ری گرفتن
ترا هم هست شوقی، لیک فرق است
بتا از سوختن تا خوی گرفتن
ز تو در خان و مان سوزی اشارت
ز خسرو آتش اندر نی گرفتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون عشق، ناکامی و حسرت پرداخته است. او از دشواریهای ارتباط با معشوق سخن میگوید و به احوال خود اشاره میکند که چگونه عشق و جفاهای معشوق، او را به سوختن و غم دچار کرده است. شاعر با زبانی تمثیلی و عاطفی از زاهدی میپرسد که چرا از او دور است و در پی گم کردن عشق و ثروت نیست. در نهایت، او به شور و شوق خود اشاره میکند و از اشارههای معشوق به آتش عشق و رسواییها سخن میگوید. به طور کلی، شعر نشاندهندهی پیچیدگی و دردهای عاشقانگی است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی نمیتوانیم با چهرهی ترش و عبوس دیگران کنار بیاییم و همه چیز را تحمل کنیم.
هوش مصنوعی: خونم حلال باد، آن کس که جفای تو را میبیند و اگر توان داشته باشد، میتواند از او انتقام بگیرد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، کباب نیمسوزم را به دستش بده تا به جای جرعهای نوشیدن، از آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: کجا هستی، عابدی که از ما فاصله گرفتهای؟ نادرست است که تهیدستان را در پی خود بکشانی.
هوش مصنوعی: چنین که با ناز و اشارهای دلربا از غم و اندوه رهایی یافتم، در پیاش میخواهم که فتنهای از روم و ری به پا کنم.
هوش مصنوعی: تو هم شوق و اشتیاقی داری، اما فرق بزرگی هست بین سوختن از عشق و ملایم شدن در رفتار و خوی.
هوش مصنوعی: از تو در خانه و کاشانهام نشانهای از سوز و آتش وجود دارد که حکایت از محبت و عشق دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.