شمارهٔ ۱۴۸
مجو صبرم که جای آن نمانده ست
مران از در که پای آن نمانده ست
مبین در سجده های زرقم، ای بت
که این طاعت سزای آن نمانده ست
ببوسم پای بت را وان نیرزد
که در سینه صفای آن نمانده ست
دلی دارم که مانده ست از پی عشق
خرد جویی، برای آن نمانده ست
دلا، بگذار جان بدهم در این کوی
که هنگام دوای آن نمانده ست
خموش، ای پندگو، چون من نماندم
ز من بگذر که جای آن نمانده ست
کسان در باغ و من در گوشه غم
که خسرو را هوای آن نمانده ست
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.