چون شکر زان دو لعل تر بکنم
دل نخواهم که از شکر بکنم
لب تو آب زندگانی را
ترعه خون شود، اگر بکنم
تا بسوزم در آتش غم تو
گوشه ای هر دم از جگر بکنم
گر نباشد امید دیدن تو
دیده خویش را ز سر بکنم
پیش رویت در آتش اندازم
گل که از باغ تازه تر بکنم
نکنم دل ز مهرت، ار هر شب
جان ز عشق تو تا سحر بکنم
بر مکن چشم مردمی از من
که نیارم ز تو نظر بکنم
جان کند خسرو از لبت هر دم
خنده ای زن که بیشتر بکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.