ما در این شهر پای بند توایم
عاشق قامت بلند توایم
مرده آن دهان چون پسته
کشته آن لب چو قند توایم
می دوانی و می کشی ما را
چون بدیدی که در کمند توایم
ای جفا بر دلم پسندیده
دوستی بود، ار سپند توایم
گو رفیقان، سفر کنید که ما
نتوانیم، پای بند توایم
گذری می کن، ار طبیب منی
آتش می نه، ار سپند توایم
باز پرسی تو حال خسرو را
تا چه غایت نیازمند توایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و وابستگی شدید خود به محبوبش میپردازد. او بیان میکند که در این شهر به خاطر محبوبش ریشهدار شده و دلباخته اوست. زیباییهای محبوبش، مانند قامت بلند و لبهایش، او را به شدت جذب کرده و از درد جدایی رنج میبرد. شاعر از محبوب میخواهد که اگر میتواند، او را هم مانند دوستانش به سفر ببرد، اما خود به سختی میتواند از او جدا شود. همچنین از محبوب میخواهد که در حال او بپرسد و به عشق و شوقش اعتراف میکند که به شدت به او نیاز دارد.
هوش مصنوعی: ما در این شهر به خاطر تو زندگی میکنیم و عاشق زیبایی و قامت بلند تو هستیم.
هوش مصنوعی: اگر دهان مرده باشد، مانند پستهای است که پوست آن کنده شده و هیچ مزه و محتوایی ندارد. و لبهایی که همانند قند کشته و خشک شدهاند، نشاندهنده بیحالی و بیروحی هستند. من نیز در اینجا به آن حال و هوا اشاره میکنم.
هوش مصنوعی: تو ما را میکشی و به سوی خود میآوری، چون دیدی که در دام تو گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: ای محبوب، به من سختی و بیرحمی نشان دادی، اما با این حال، دوستی تو برای من خوشایند بود، حتی اگر مثل آتش باشی.
هوش مصنوعی: ای دوستان، بروید و سفر کنید چون ما قادر به رفتن نیستیم، ما به شما وابستهایم.
هوش مصنوعی: اگر تو پزشک من هستی، لطفاً به من سر بزن و اگر مانند گیاه خوشبو هستی، مرا عطرآگین کن.
هوش مصنوعی: میپرسی حال خسرو را، تا چه حد به تو نیازمند هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.