نه یار وعده بوس و کنار می کندم
نه دل ز دیدن رویش قرار می کندم
درون دل نه یکی صد هزار افسون است
هنوز آرزوی آن سوار می کندم
همی خلد به دل من چو ناوک دشمن
نصیحتی که کسی دوستدار می کندم
شبی ز بیم گزندش هزار ناوک آه
فرو همی خورم، ار چه فگار می کندم
دگر ز بخت خودم عزتی نمی باید
همین بس است که پیش تو خوار می کندم
توام به تیغ کشی و خیال کشت که او
شفیع می شود و شرمسار می کندم
شبم به خوردن خون رفت، ساقیا، می ده
که آن شراب شبانه خمار می کندم
پگه بیامد و همسایه گفت «خوابم نیست
که ناله های تو در سینه کار می کندم
شراب عشق تو می بایدم به سر هر چند
که بامداد اجل هوشیار می کندم
به ناز گفت شبی «خسروا، گلت نشکفت »
هنوز آن سخنش خار خار می کندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و درونی شاعر درباره یار و عشقش اشاره دارد. نویسنده در این شعر از نارضایتی و بیقراری خود نسبت به دوری و غم عشق صحبت میکند. او نشان میدهد که باوجود شور و شوق، دلش از دیدن یار قرار ندارد و درون دلش پر از افسون و آرزوهاست. شاعر به مشکلات و دردهایی که از عشق میکشد اشاره میکند و همچنین بر حسرتهایش در مورد یار تأکید میکند. در نهایت، او از شراب عشق و تأثیر آن بر زندگیاش سخن میگوید و به ناامیدی و غم خود از عدم رسیدن به عشق واقعی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نه یار با وعدههای بوسه و آغوش به من نزدیک میشود و نه دل من از دیدن روی او آرام میگیرد.
هوش مصنوعی: در دل من نه فقط یک، بلکه صدها جادو و enchantment وجود دارد، هنوز هم آرزوی آن سوار را در سر دارم.
هوش مصنوعی: دل من از یاد باغ بهشت پر شده است، مانند تیر دشمن که نصیحتی را به من میزند، مثل دوستی که یاری میکند.
هوش مصنوعی: شبی از ترس آسیب او، هزار تیر غم را با آه فرو میخورم، اگرچه این کار مرا خسته میکند.
هوش مصنوعی: دیگر از تقدیر خودم شانسی ندارم؛ همین برای من کافی است که در برابر تو، خود را خوار میبینم.
هوش مصنوعی: تو با تیزی و جسارت خود به جنگ و کشتار میپردازی، در حالی که او به عنوان شفیع وارد عمل میشود و باعث میشود که من احساس شرمندگی کنم.
هوش مصنوعی: شب، گذشت و من همه جا را با حسرت و غم تجربه کردم. ای ساقی، لطفاً شرابی به من بده که آرامش بخش و تسکین دهنده باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که پگه (شاعر) آمد، همسایه گفت: «من نمیتوانم بخوابم چون نالههای تو در دل من تازه و زنده است.»
هوش مصنوعی: من باید شراب عشق تو را بنوشم، حتی اگر صبح، مرگ مرا هوشیار کند.
هوش مصنوعی: او با ناز گفت «ای خسرو، گل تو هنوز شکوفا نشده است» و هنوز صدای آن حرفش در دلم مثل خار میخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.