یارب، آن روز بیابم که جمالت بینم
چند بر یاد جمالت به خیالت بینم
شاه حسنی و سپاه تو بلا و فتنه
جان کشم پیش و بدان جاه و جلالت بینم
چون بگنجم به دو لب بس بودم کاین تن خویش
در تن صافی چون آب زلالت بینم
نیست بس آن که شبم بی تو چه سالی گذرد
وین بتر بین که ز دوری مه و سالت بینم
خواهمت سیر ببینم که بمیرم در حال
این ندانی که به امید وصالت بینم
چشمم از گوش برد رشک که نامت شنود
گوشم از چشم خورد، خون، چو خیالت بینم
می خورم خون ز سفالی که تو می نوشی
که چرا در لبت آلوده سفالت بینم
ای که می سوزیم از پند و نصیحت، یارب
که بسان دل خود سوخته حالت بینم
صنما، خسروم آخر به قفس مانده اسیر
تا کی از دور در آن کنجد خالت بینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر آرزوی دیدن محبوب را دارد و از دوری او ناله و درد میکند. او به زیبایی و جلال محبوب اشاره میکند و میگوید که هر لحظه به یاد او زندگی میکند. شاعر از خستگی و ناامیدی ناشی از این دوری میگوید و همچنین به حسرت و غم در دل خود اشاره میکند. در نهایت، او به حالتی از اسیری و افسردگی اشاره میکند که به خاطر جدایی از محبوبش به آن دچار شده است. این شعر ترکیبی از عشق، longing و درد ناشی از فراق است.
هوش مصنوعی: پروردگارا، کاش روزی بیاید که چهره زیبایت را ببینم، چون اکنون تنها در خیال تو، به یاد زیباییات مینگرم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه نیکو، سپاه تو موجب خطر و دشواری است، اما من با جان و دل به پیشگاهت میآیم و جلال و عظمت تو را مینگرم.
هوش مصنوعی: زمانی که احساس کنم به اندازه کافی در دل شخصی جا دارم، دیگر برای من کافی است زیرا در آن moment میتوانم خودم را در وجود او ببینم، همچون آب زلالی که در ظرفی شفاف نمایان است.
هوش مصنوعی: گذشتن شبها بدون تو برایم کافی نیست، بلکه بدتر این است که به خاطر دوریت، دوری تو را در سالهای متمادی احساس میکنم.
هوش مصنوعی: میخواهم تو را ببینم و لذت ببرم، اما نمیدانم که آیا در این دیدار جان میسپارم. امیدوارم که به وصال تو برسم.
هوش مصنوعی: چشمانم به خاطر اینکه نام تو را میشنوند، از حسادت از گوشم دور شدهاند و گوشم از تماشای تو به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و مثل خون به جوش آمده است. وقتی به یاد تو میافتم، احساسی عمیق و شدید را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: من از ظرفی که تو مینوشی، خون مینوشم زیرا در لبهایت میبینم که چقدر این ظرف آلوده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که از پند و نصیحت میسوزیم، ای خدا، کمک کن که حالتی شبیه به دل سوختهام را ببینی.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، من در قفس گرفتار شدهام و نمیدانم تا چه زمانی باید از دور تو را تماشا کنم و زیباییهای تو را ببینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محلم نیست که خورشید جمالت بینم
بو که باری اثر عکس خیالت بینم
کاشکی خاک رهت سرمهٔ چشمم بودی
که ندانم که دمی گرد وصالت بینم
صد هزاران دل کامل شده در کوی امید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.