شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
به شب دراز هجران مگر از خدات جویم؟
نه ای آن گلی که آرد سوی مات هیچ بادی
ز پی دل خود است این که من از صبات جویم
سخنت به سرو گویم، خبرت ز باد پرسم
تو درون دیده و دل، ز کسان چرات جویم؟
به دل و دو دیده و جان همه جا نهفته هستی
چو نبینم آشکارا، به کدام جات جویم؟
تو که بر در تو گم شد سرو تاج پادشاهان
چه خیال فاسد است این که من گدات جویم
دل من گرفت از دین، بت من کجات یابم؟
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
تن زار من شکستی، دل و جان فدات سازم
طلب ار کنی سر من، ز سر رضات جویم
چو ز آه دردمندان سوی تو رود بلایی
به میان سپر شوم هم ره آن بلات جویم
سر گم شده بجوید مگر از در تو خسرو
ز کجاست بخت آنم که به زیر پات جویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شه من ترا نشان نه که من گدات جویم
همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
چو به گنجهای عالم تو به دست کس نیایی
به کدام برگ یارب من بینوات جویم
من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.