سایه وارم هر شب از سودای زلفت، چون کنم؟
چند گرد خویشتن گه سحر و گه افسون کنم!
از دل بدخوی خود خونابه ای دارم که گر
قطره ای از دل برون ریزم، جگرها خون کنم
تو به بند کشتن من، من بر آن کز دوستی
عمر خود را بگسلم، در عمر تو افزون کنم
گوهری دارم که در وی نیست جز لؤلؤی خام
چون نثار خاک پایت لؤلؤی مکنون کنم؟
چند گویی «عشق را از دل بران و خوش بزی »
گر توانم، جان خود را از دست تو بیرون کنم
گفتیم « دل را چرا از عشق نآری سوی زهد»؟
وه که شاهد خانه ای را وقف مسجد چون کنم؟
روح مجنون آید و آموزد آیتهای عشق
شعر خسرو گر رقم بر تربت مجنون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز احساسات عمیق عاشقانه و دلباختگی شاعر اشاره دارد. شاعر از احساساتش نسبت به محبوبش و رنجی که به خاطر عشقش متحمل میشود صحبت میکند. او با کنایه به زلف محبوب، حالت سایهوار خود را توصیف میکند و میگوید که دلش پر از درد و خونابه است. شاعر به عشق خود تا حدی وابسته است که حاضر است عمرش را برای محبوبش فدای کند. او همچنین به زیبایی ارزشمند عشق و لؤلؤی خامی که در دل دارد، اشاره میکند و میگوید که نمیتواند به راحتی از عشق جدا شود. در نهایت، شاعر به تأثیر عشق بر روح و ذهنش اشاره میکند و آرزو میکند که مثل شخصیتهای عاشقانهای چون مجنون، احساساتش را با شعر به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: هر شب از فکر زلف تو مانند سایه در حال سرگردانی هستم. چه کنم؟ گاه صبحها و گاه در عالم خواب سعی میکنم خودم را مشغول کنم.
هوش مصنوعی: از درون دل تاریک و بدذات خود، حسرت و غم زیادی دارم؛ بهطوری که اگر اندکی از این احساسات را ابراز کنم، باعث درد و رنج زیادی برای دیگران میشوم.
هوش مصنوعی: تو میخواهی مرا به زنجیر بکشی، اما من از روی دوستی و محبت، میخواهم عمر خود را فدای تو کنم و به زندگیات برکت بزنم.
هوش مصنوعی: من گوهری دارم که در آن جز یک مروارید خام نیست. آیا نمیتوانم آن را به مانند خاکی که زیر پای تو ریخته میشود، پنهان و محفوظ بدارم؟
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که عشق را از دل کنار بگذار و خوش بگذرانی؟ اگر میتوانستم، جانم را هم از حضور تو جدا میکردم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که چرا باید دل را از عشق دور کرد و به زهد روی آورد. او همچنین به وضعیت عاشقانهاش اشاره میکند و میخواهد بداند که چگونه میتواند معشوقهاش را که جذاب و زیباست، به خاطر مسائل معنوی و مذهبی رها کند. اینجا تضادی وجود دارد بین عشق و زهد که شاعر در تلاش است تا آن را بیان کند.
هوش مصنوعی: روح مجنون میآید و آیات عشق را به من میآموزد. اگر بخواهم اشعار خسرو را بر روی قبر مجنون بنویسم، این کار را انجام میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
[...]
آخرای جان جهان تدبیر وصلت چون کنم
چند در چنگ فراقت دیدگان پر خون کنم
افعی زلفت که برزمرد همی غلطد چرا
خیره بروی هر زمان از جزع بر افسون کنم
یکشب ار بینم دو دست خویش طوق گردنت
[...]
آخر ای جان جهان تدبیر وصلت چون کنم؟
چند در چنگ فراقت دیده و دل خون کنم؟
افعی زلفت که بر زمرد همی گردد چرا
خیره بروی هر زمان چون جزع تو افسون کنم؟
یک شب ار بینم دو دست خویش طوق گردنت
[...]
دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون کنم
هر زمان از آتش دل دیده را پر خون کنم
ای دو زلف کافرت خود سر فرو نارد به ما
ای نگار ماه رخ گر صد هزار افزون کنم
در شب هجران ز روی چون زر و سیماب اشک
[...]
دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم
گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم
قامتش را سرو گفتم، سر کشید از من به خشم
دوستان از راست میرَنجَد نِگارم، چون کنم؟
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.