آن نه منم که از جفا دست ز یار در کشم
یا پس زانوی خرد پای قرار در کشم
دل به خط بتان شد و دامن خویش می کشد
دامن به چند جا از سر خار در کشم
شاهسوار من کجا، تنگ قبای کج کله؟
تاش درون چشم خود اسپ سوار در کشم
عمر من است بار ننگ، هیچ وفا نمی کند
عمر اگر وفا کند، هم به کنار در کشم
طاقت صبر طاق شد، بر سر راه او روم
دیده آب رفته را بو که غبار در کشم
خیز و قیامتی نما بهر شمار عاشقان
تا به میانه خویش را گاه شمار در کشم
یک سر مو ز خط خود از پی کشتنم بکش
تا به عوض به جای او این تن زار در کشم
ساقی بخت اگر شبی باده به کام ما دهد
جام مراد تا به لب از لب یار در کشم
خسرو بیدل توام مست شبانه لبت
یک دو لبالبم بده تا به خمار در کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از جدایی و ناکامی است. شاعر به طور متناوب از عشق و وفا سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه دلش به زیباییها وابسته شده و در عین حال در جستجوی آرامش و رضایت است. او به مشکلات و رنجهایی که از عدم وفا و جدایی میکشد اشاره میکند و خواستار لحظههایی از خوشی، مثل نوشیدن شراب و نزدیکی به معشوق است. در نهایت، شاعر با اشاره به دلخوری و ناکامیهایش، به نیاز به عشق و رهایی از دردهایش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: من کسی نیستم که به خاطر ظلم و بیوفایی، از محبت دوست دست بکشم یا به خاطر اندیشههای کوچک، آرامشم را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: دل به زیباییها و دلرباییها افتاده و حالا خود را به زحمت میکشد. در این میان، دامنش از جاهای مختلف و زخمهای ناخوشایند پر شده است.
هوش مصنوعی: سوارِ شاهی من کجاست، که در لباس تنگ و با کلاهی کج به نظر میآید؟ تلاش میکنم تا اسب سوار را در چشمان خود ببینم.
هوش مصنوعی: زندگی من برایم مثل یک بار سنگین و شرم آور است که هیچگاه به من وفا نمیکند. حتی اگر این عمر روزی وفا کند، من او را کنار میزنم و از خود دور میکنم.
هوش مصنوعی: صبری که داشتم به سر آمد، بر سر راه او میروم و چشمم را به او میدوزم. غبار را از چهرهام میزرم تا نشان دلتنگیام را پنهان کنم.
هوش مصنوعی: بلند شو و برای عشقورزان قیام کن تا در میان خود، زمانی برای شمارش دلهایتان فراهم شود.
هوش مصنوعی: اگر یک تار مو از خطای خود را به خاطر کشتن من بکشید، من به جای آن، این بدن ضعیف را از رنج نجات میدهم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر بخت خوب به ما اجازه دهد تا شبی شراب بنوشیم، امیدوارم که جامی پر از خواستههایم به من بدهی تا از لب یار خود بنوشم.
هوش مصنوعی: ای خسرو بیدل، من در حال نوشیدن شراب شبانه لبهای تو هستم. لطفاً یک یا دو جرعه به من بده تا به حالت مسحور و مست درآیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.