دیدم بلای ناگهان عاشق شدم، دیوانه هم
جانم به جان آمد همی از خویش و از بیگانه هم
دیوانه شد زو عشق هم، ناگه برآورد آتشی
شد رخت شهری سوخته، خاشاک این ویرانه هم
شمع اند خوبان کاهل دل دانند سوز داغ شان
این چاشنیها اندکی دارد خبر، پروانه هم
مانده دو چشم من به ره، جانا، مکن بیگانگی
این خانه اینک ز آن تو، می بایدت آن خانه هم
زآیینه مردم تا چرا گیرد خیالت را به بر؟
بهر چه در زلفت رود، در غیرتم از شانه هم
دو ابرویت سرها به هم در کار دزدیهای دل
دزدیده چشمک می زند آن نرگس مستانه هم
هنگام مستی و خوشی چون بر حریفان طرب
گه گه به بازی گل زنی، سنگی براین دیوانه هم
بر من جفاها کز دلت آید، چه خواهی عذر آن؟
رنجی که برده ست آسیا، منت منه بر دانه هم
چون خواب ناید هر شبی، خسرو فتاده بر درت
در ماه و پروین بنگرد، غم گوید و افسانه هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد و رنج ناشی از عشق است. شاعر از عاشق شدن ناگهانی و دیوانگی خود در این مسیر صحبت میکند و به آتش عشق که جانش را به تنگنای خود کشیده اشاره دارد. او به دلتنگی و بیپناهی در عشق میپردازد و از دوری محبوبش رنج میکشد. عواطفی چون شوق و حسرت در این شعر به خوبی تصویر شدهاند و شاعر به زیبایی چالشهای عاشقی و تأثیرات آن بر زندگی خود را توصیف میکند. در نهایت، او به امیدی به وصال محبوب و آرامش در کنار او میرسد.
هوش مصنوعی: ناگهان دچار عشق شدم و این موضوع به شدت بر روی من تأثیر گذاشت. حالا احساس میکنم که هم از خودم و هم از دیگران به شدت دیوانه شدهام.
هوش مصنوعی: عاشق دیوانه شد و ناگهان آتشی را شعلهور کرد. لباسش مانند شهری است که سوخته و خاکستر شده، و این ویرانی هم خاشاکی بیش نیست.
هوش مصنوعی: خنکای دلهای خوبان ناپایدار است و احساس داغی که از آتش آنها برمیخیزد، خیلی کم است. پروانه هم از این موضوع آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: دو چشمان من به راه تو خیره مانده است، ای خوب من، نکن فرسنگها از من دور باش! این خانه که اکنون در آن هستیم، متعلق به توست و شایسته است که تو نیز به این خانه تعلق داشته باشی.
هوش مصنوعی: از آینه مردم، برای چه خیال تو را به سمت خود میکشاند؟ چطور میشود که چیزی که در زلف توست، حس غیرتم را حتی از شانهام هم تحت تأثیر قرار میدهد؟
هوش مصنوعی: دو ابروی تو همچون دزدان دلها، با هم در فعالیتی مشغول هستند و چشمان آن نرگس زیبا نیز در حال فریب دادن و جلب توجه است.
هوش مصنوعی: در زمان شادی و وضعیت مستی، هنگامی که با دوستان خود به خوشی میگذرانید و به بازی و سرگرمی مشغول هستید، حتی ممکن است از روی شوخی و خوشی دوستی را آزار دهید.
هوش مصنوعی: اگر از دل تو به من ظلم و بیمهری برسد، چه عذری میخواهی برای آن؟ رنجی که آسیابی متحمل میشود، بر دانهای که آسیاب میکند، منت نگذار.
هوش مصنوعی: هر شب که خواب به چشمانت نمیآید، خسرو در درگاه تو به حالت انتظار نشسته است و دوتار را به یاد تو مینوازد. او که به زیبایی تو و ستارهها خیره شده، دلش پر از غم و داستانهای عاشقانه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بیگانه هم
صبر از من دیوانه برد آرام صد فرزانه هم
لعلش بشارت میدهد کان غمزه دارد قصد جان
پنهان اشارت میکند آن نرگس مستانه هم
از بس که در مشق جنون رسوا شدم پیرانه سر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.