باز آمد آن وقتی که من از گریه در خون اوفتم
دامان عصمت بردرم، وز پرده بیرون اوفتم
غمهای خود گویم که آن همدرد را باور شود
گر من به محشر ناگهان پهلوی مجنون اوفتم
سیاره دولت مرا، گر پایه بر گردون برد
بهر زمین بوس درت از اوج گردون اوفتم
چون قرعه گردم هر شبی پهلو به پهلو تا مگر
وقتی به زیر پای تو زین فال میمون اوفتم
این گریه گویی روغن است از بهر سوزاک دلم
کافزون شود شعله مرا، گر خود به جیحون اوفتم
خواب اجل می آیدم، لابد همی آید، چو من
بر بالش غم سر نهم بر بستر خون اوفتم
در محنت آباد دلم، خسرو، نمی گنجد غمش
فرهادوار اکنون مگر در کوه و هامون اوفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد. او از غم و اندوهی که در درونش وجود دارد سخن میگوید و به حالت قطع و وصل گریه و محنت اشاره میکند. او به عشق و دردهایی که در این مسیر تجربه کرده اشاره مینماید و از اینکه گویی در دنیایی پر از محنت غوطهور است ابراز ناراحتی میکند. شاعر همچنین به اشاراتی به مجنون و فرهاد و عشقهای ناکام اشاره دارد و از سرنوشت و تقدیرهایی که بربود او ناشی میشوند، شکوایه میکند. در نهایت، شاعر حسرت و اندوه عمیق خود را به تصویر میکشد و از بیاحساسی و رنج درونیاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: زمانی دوباره به من پیش آمد که از شدت گریه بر او به زمین افتادم و عفت و پاکیام را از دست دادم، و از پس پردهاش بیرون آمدم.
هوش مصنوعی: غمهایم را با او در میان میگذارم، زیرا او همدرد من است و این دردها را درک میکند. حتی اگر در روز قیامت ناگهان در کنار مجنون بیفتم، باز هم میتوانم دردهایم را با او بگویم.
هوش مصنوعی: اگر سیاره خوشبختی من، موقعیتش را از آسمان پایین بیاورد تا به زمین تو سلامی بگوید، من از اوج آسمان به پایین میافتم.
هوش مصنوعی: هر شب به خواب میروم و در جای خود اینسو و آنسو میشوم، تا اینکه شاید یک شب شانس خوبی به من روی آورد و زیر پای تو بیفتم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این اشکها مانند روغنی هستند که به آتش دل من میافزاید و اگر من به عمق جیحون بیفتم، این آتش شعلهورتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مرگ به سراغ من میآید، زیرا وقتی بر بالشت غم میافکنم، به حالتی میرسم که گویا در بستر خون افتادهام.
هوش مصنوعی: در دل پر درد و رنج من جایی برای غم او نیست. غم او مثل فرهاد که در کوه و بیابان داغدار است، اکنون بر من سنگینی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر گه که یاد آرم لبت، از گریه در خون اوفتم
مست و خراب و بیخبر، زان لعل میگون اوفتم
در خواب نازست آن صنم، از حال شبهایم مپرس
مُنعم کجا داند که من، در کنج غم چون اوفتم
یک قطرهام من بر زمین، از ابر رحمت آمده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.