غمت با این و با آن گفتم، نگفتم
اگر چه ترک جان گفتم، نگفتم
ترا جان گفتم، ای دلبر تو دانی
که من این از زبان گفتم، نگفتم
به خاموشی بکش مسکین منی را
چنین ار یا چنان گفتم، نگفتم
خوش آن لحظه که تو گویی به صد ناز
«همین داد کان فلان گفتم، نگفتم »
به گوشت گر چه گفتم راز خسرو
تو گویی «بود آن گفتم، نگفتم »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات درونی و تناقضات عاطفی شاعر اشاره دارد. شاعر به بیان غم و اندوه خود پرداخته و میگوید که ممکن است چیزی را با دیگران در میان بگذارد، اما در واقع در دل خود این درد را به طور کامل ابراز نکرده است. او به همدلی و شناخت معشوقش اشاره کرده و میگوید که حتی اگر سخنانی گفته باشد، در حقیقت زبان گویا نیست و احساسات عمیقتری در پشت آن وجود دارد. در نهایت، او به این نکته میپردازد که در لحظات خاصی، ارتباطی نزدیک و صمیمی با معشوقش برقرار میشود که در آن لحظهها، حقیقت عاطفی به وضوح نمایان میشود.
هوش مصنوعی: غم و اندوه تو را با هر کسی مطرح کردهام، اما اینکه چگونه از جانم رنج میبرم، هرگز به زبان نیاوردهام.
هوش مصنوعی: من به تو گفتم، ای محبوب، خودت میدانی که من این حرف را از روی زبانم زدم، نه از دل.
هوش مصنوعی: ای مسکین من، اگر چنین یا چنان گفتم که باید خاموش باشی، باید بگویم که نگفتم.
هوش مصنوعی: لحظهای دلنشین است که تو با ناز و عشوه بگویی: «همانطور که گفتم یا نگفتم، همین حالا هم هست.»
هوش مصنوعی: اگرچه به تو گفتم راز و داستان شاه را، تو انگار میگویی: «نه، من چیزی نگفتم، فقط همین را گفتم.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.