شبی در کوی آن مه روی رفتم
سر و پاگم چو آب جوی رفتم
نمی رفتم، بلا شد بوی زلفش
خراب اندر پی آن بوی رفتم
به کویش رو نهادم بهر رفتن
ز بیهوشی به دیگر سوی رفتم
شبت خوش باد، ای دل، نزد آن ماه
که من خالی شدم، زین کوی رفتم
شدم بدخو به رویش هر دم اکنون
کجا من دیدن آن روی رفتم
به سینه نقد جان تشویش می داد
به رشوت دادن آن خوی رفتم
کج است آن زلف و می دانم به سویش
به گفت خسرو بدگوی رفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به روایت عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر در شب زیبایی به کوی معشوق خود میرود و از زیبایی او و بوی زلفش به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد. او با بیتابی و سرگردانی در جستجوی معشوق است و در همین حال، احساس خالی بودن و ناتوانی از دیدن او را تجربه میکند. شاعر از بیخوابی و دلخوری ناشی از دوری معشوق خود صحبت میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که با وجود هر دشواری، همچنان در پی رسیدن به آن زیبایی است.
هوش مصنوعی: شبی به خیابان آن دختر زیبا رفتم، همچنان که آب در جوی روان است، قدم زنان رفتم.
هوش مصنوعی: اگر نمیرفتم، به خاطر بوی زلفش دچار مشکل میشدم؛ اما به دنبال آن عطر رفتم و بلا سرم آمد.
هوش مصنوعی: به سوی او روانه شدم تا از حالت بیهوشی خارج شوم و به دنیای دیگری پا بگذارم.
هوش مصنوعی: شبت خوش باد، ای دل! در کنار آن ماه که من از این مکان دور شدم و احساس خالی بودن میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر چهرهاش هر روز بدخلق و بداخلاق شدهام، حالا نمیدانم چگونه دوباره میتوانم آن چهره را ببینم.
هوش مصنوعی: در دل دلم را نگرانی پر کرده بود و به خاطر تسکین آن، به سمت بخشش صفات ناپسند خود روی آوردم.
هوش مصنوعی: موهای آن محبوب به طرز عجیبی خمیده و کج است و من میدانم که در دل به او میل دارم، به همین خاطر، در موردش با خسرو بدگو سخن گفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.