خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم
حساب عمر می دانم که غم با یار می گویم
فراهم کی شود ریش دلم زینسان که من هر دم؟
حدیث آن نمک پیش دل افگار می گویم
به جانان گفته ام ناگه نخواهد رفت جان، یارب
نمی دانم چه نام است این که من هر بار می گویم
درون خویش خالی می کنم زان زنده می مانم
که ذکرت شب و روز پیش در و دیوار می گویم
چو مجنون در بیابان غمم دور از رخ لیلی
که درد خویشتن با پشته های خار می گویم
زبانم تیشه فرهاد شد بهر دل سنگین
ز بس کافسانه شیرین خود بسیار می گویم
من از سر زنده گردم گر تو با من یک سخن گویی
تو می دانی نگویی، لیک من گفتار می گویم
اگر با من ز بد گفتن خوشی، ای من فدای تو
تو بد می کن که من بهر تو استغفار می گویم
رقیبا، بر حقی، گر باورت ناید غم خسرو
که من تیمار بلبل پیش بوتیمار می گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان غم و درد خود میپردازد و از عشق و جدایی سخن میگوید. او با خراش سینهاش و خونخاری که در دل دارد، حساب عمر و غم را در کنارش یادآوری میکند. در این شعر، احساس تنهایی و دلتنگی به وضوح حس میشود و شاعر به جانان خود میگوید که حتی اگر جانش هم برود، از یاد آنها غافل نخواهد شد. او درون خود را از ذکر محبوب پر میکند و به یاد او، درد و غم را تحمل میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و محبتش اجازه نمیدهد تا از یاد محبوب غافل شود، حتی اگر او بدی کند.
هوش مصنوعی: من درد و رنجی که دارم را با کسی که دل خونی دارد در میان میگذارم و میدانم که زندگیام را با غم و اندوهی که با معشوقم دارم محاسبه میکنم.
هوش مصنوعی: کی میشود که دل من به این حال رنجیده آرام بگیرد در حالی که من هر لحظه دربارهی آن نمکین سخن میگویم؟
هوش مصنوعی: به محبوبم گفتم که ناگهان جانم نخواهد رفت؛ اما نمیدانم این حالتی که دارم و هر بار بیان میکنم، چه نام دارد.
هوش مصنوعی: من درون خود را از هر چیزی خالی میکنم، زیرا با یاد تو در شب و روز، در کنار دیوارها به تو صحبت میکنم و به همین خاطر زنده میمانم.
هوش مصنوعی: مانند مجنون در بیابان، از دوری لیلی غمگین هستم و با پشتههای خار، درد و رنج خود را بیان میکنم.
هوش مصنوعی: زبانم مانند تیشهای شده است که دل سنگین را میشکند، چون داستانهای شیرین و زیبا را بسیار روایت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر تو با من صحبت کنی، جانم تازه میشود. تو میدانی که چیزی نمیگویی، اما من باز هم از دلم سخن میرانم.
هوش مصنوعی: اگر از بدگویی من خوشحال میشوی، خوب میدانم که تو کارهای بدی را انجام میدهی و من به خاطر تو از خدا طلب بخشش میکنم.
هوش مصنوعی: ای رقیب، اگر باور نداری که من غم خسرو را دارم، بدان که من در کنار بلبل، در مورد حال و احوال او صحبت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.