همیشه در فراقت با دل افگار می گریم
غمت را اندکی می گویم و بسیار می گریم
شبی کاندر حریمت ره نمی یابم به صد زاری
به حسرت می نشینم در پس دیوار می گریم
اگر مردم به مستی، گاه گاهی گریه ای دارند
چه حال است این که من هم مست و هم هشیار می گریم؟
گهی در خلوت تاریک از هجر تو می نالم
گهی در فرقتت در کوچه و بازار می گریم
چه سوز است این نمی دانم به جان خسرو مسکین؟
که چون ابر بهار اندر سر کهسار می گریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلتنگی و غم ناشی از فراق معشوق میگوید. او در تنهایی و در مکانهای مختلف، وقتی به یاد معشوق میافتد، با دلافسردگی و اشک احساساتش را بیان میکند. شاعر اشاره میکند که حتی در حال مستی هم نمیتواند از غم این فراق خلاص شود و همچنان به گریه ادامه میدهد. او در مکانهای مختلف، از جمله در کوچه و بازار و در خلوت خودش، به یاد معشوقش ناله میزند. نهایتاً، شاعر وضعیت خود را به ابر بهار تشبیه میکند که به خاطر غمش همچون باران میگرید.
هوش مصنوعی: هر زمان که از تو دور هستم، با دلی غمگین اشک میریزم. هرچند که درباره غمت کمی صحبت میکنم، اما اشکهایم بسیار است.
هوش مصنوعی: شبی را که در حریمت نمیتوانم وارد شوم، با صد افسوس و حسرت در پشت دیوار نشستهام و به حال خود گریه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر افرادی که در حال مستی هستند، گاهی احساساتی میشوند و گریه میکنند، حال من چیست که هم در حالت مستی هستم و هم به صورت هشیار اشک میریزم؟
هوش مصنوعی: گاهی در تنهایی و تاریکی به خاطر دوری تو زاری میکنم و گاهی در مکانی شلوغ و پر رفت و آمد به خاطر جداییات اشک میریزم.
هوش مصنوعی: این چه درد و اندوهی است که نمیدانم به دل خسرو بیچاره چه میگذرد؟ مانند ابر بهاری که بر فراز کوهها میبارد، من نیز اشک میریزم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.