زلفت که باد از هر طرف گه گه پریشان داردش
هر مو که برباید ازو زنجیر صد جان داردش
جوری که هر دم می کند، گر مردمی باشد درو
آخر ز چندان کرده ها وقتی پشیمان داردش
خاکی که از کویت برم، در دیده پنهانش کنم
مفلس که یابد گوهری ناچار پنهان داردش
گفتار تو کاید برون از جان و در جان در رود
مردم کش است از چه لبت، گر آب حیوان داردش
دور از من آن کو دور شد از چون تویی نزدیک من
تلخ است عیشش در فلک در شکرستان داردش
پروانه ای کش ناگهان شمعی به مهمان در رسد
خود را مگر بریان کند، دیگر چه مهمان داردش؟
بیچاره خسرو را گهی هوش همی باشد، ولی
هوشی که از مردم برد گو تا به سامان داردش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است و احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد. شاعر از زلفهای پریشان و تاثیر آن بر جان و دل خود سخن میگوید. هر رشته مو مانند زنجیری هزاران جان دارد که عاشق را به خود میکشاند. همچنین، شاعر به تماشای خاکی که از کوی معشوق برمیدارد، اشاره میکند و عشق و اشتیاقی را که در دل دارد، بیان میکند. او همچنین به گفتار معشوق اشاره میکند که همچون آبی حیاتبخش، در دل شاعر نفوذ میکند. شاعر حس میکند بدون وجود معشوق، زندگی تلخ و بیمعناست. در نهایت، او به حالت ناپایداری عاشقانه و درد دل خسرو اشاره میکند که هرچند گهگاهی هوش دارد، اما از عشق مردم دزدیده شده است و به همین خاطر به درد و رنج دچار است.
هوش مصنوعی: زلف تو همچون بادی است که از هر سو آن را به هم میریزد. هر مویی که از سر زلفت جدا شود، به مانند زنجیری، زندگیهای بسیاری را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی انسانیت داشته باشد، در هر لحظه که به کاری میپردازد، در نهایت از تمام کارهایی که انجام داده، اگر پشیمان شود، باید به نتیجهاش فکر کند.
هوش مصنوعی: خاکی که از محل تو به دست میآورم، در دیدهام پنهانش خواهم کرد، زیرا کسی که بیپول و بیچیز است، به ناچار باید گوهری را که دارد، پنهان نگهدارد.
هوش مصنوعی: سخن تو تاثیر عمیقی بر روح انسان دارد و به درون او نفوذ میکند. مردم از همین اثر کلام تو است که به سمت تو جذب میشوند، چرا که اگر لبانت مانند آب حیات باشند، قادر به سیراب کردن روحها هستند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من دور شود، زندگیاش در آسمان و در دنیای شیرینی، ناخوشایند است. چون بودن تو در کنار من، شیرینی زندگیام را دوچندان میکند.
هوش مصنوعی: پروانهای که به یکباره به شمع میرسد، به خاطر حضور در جمع مهمانی، خود را میسوزاند. دیگر چه مهمانی برای او باقی مانده است؟
هوش مصنوعی: خسرو بیچاره گاهی هوش و حواسش را دارد، اما هوش او به قدری فانی است که از تمام مردم برمیدارد تا به یک شرایطی برسد که بتواند آن را حفظ کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.