شب زلف تو شد نشانه روز
در کن آن شب از کرانه روز
طرفه خالی ست در میان رخت
شب که دیده ست در میانه روز
روز و شب زان تست، زان خط و خال
دام شب کرده ای و دانه روز
روی تو می کند جهان روشن
چه نهی بر جهان بهانه روز؟
بنده تست آفتاب که هست
چشم روشن به چشم خانه روز
زیر پای تو ریزم، ار یابم
گوهر مشرق از خزانه روز
بار ده تا به دولتت بزنم
نوبت ملک پنجگانه روز
بنده شد همچو خسروت خورشید
گر چه هست او شه یگانه روز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای چهره محبوب میپردازد. شاعر بیان میکند که شب به خاطر زلف این شخص به روز تبدیل شده و فضای شب و روز به هم پیوند خوردهاند. او از جذابیتهای محبوبش میگوید که بر زندگیاش روشنایی میبخشد و حتی به دنبال یافتن گنجینههای درون روز است. شاعر احساس عشق و وابستگی خود را به محبوبش ابراز میکند و در نهایت به مقام و منزلت آن محبوب اشاره میکند که در برابر او، حتی خورشید نیز کم رنگ به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: شبی که زلف تو نشانهای از روز شده، آن شب را از لب روز دور کن.
هوش مصنوعی: در میانه شب، جایی که همه چیز تاریک و خالی به نظر میرسد، دیدن چیزی را که در روز دیدهایم، از نظر شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: روزها و شبها به خاطر تو میگذرد؛ خط و خال تو زخمی بر دل من گذاشته و روزها را به غم و اندوه پر کردهای.
هوش مصنوعی: درخشش تو، دنیا را روشن میکند، پس چرا بهانهای برای روز را از دنیا برداری؟
هوش مصنوعی: من غلام خورشید توام که نور و روشنی را به خانه میآورد.
هوش مصنوعی: من زیر پای تو میریزم، اگر بتوانم جواهر مشرق را از خزانه روز پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من میخواهم به دولت و حکومت تو به اندازهی ده بار افتخار کنم، اما در زمان حکومت پنجگانهات، این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: من به مانند خسرو، بنده و مطیع تو هستم، هرچند تو تنها پادشاه روزگار هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.