ای رخت از مه جهان آرای تر
وی لبت از می نشاط افزای تر
تر کنم جان در رهت چون ره روی
کاب می ریزد ازان بالای تر
مانده گشتی ار چه از خون دل ریختن
خوی بریز از عارض زیبای تر
خون خود جویم همی، تا در تو دید
از که؟ زین چشم جگر پالای تر!
مردم چشمم نیاساید ز خواب
زانکه هستش روز تا شب جای تر
در غمت آب از سر خسرو گذشت
گر چش از دریا نگشتی پای تر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.