گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

از خط او نسخه سبزه به صحرا ببرد

آب ریاحین سبز هم به تماشا ببرد

برد خط و زلف او جان و دل عاشقان

زان رمقی مانده بود، سبزه به صحرا ببرد

در بن خاری بدم جای گرفته چو گل

باد هوایش مرا آمد و از جا ببرد

تا تو خرامان چو کبک دی به چمن در شدی

کبک برون شد ز باغ، جان به تگ پا ببرد

بوالعجبی بین کزو چشم تو با چون منی

دل به سکونت بداد، جان به مدارا ببرد

خسرو بی سنگ را بود سکونی ز عمر

برگ فراقت بتاخت، جمله به یغما ببرد

 
 
 
اوحدی

موی فشانم دگر عشق به درها ببرد

در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد

روی چو گلبرگ تو اشک مرا سیم کرد

مطرب ما این نوا برزد و زرها ببرد

من ز سفرهای خود سود بسی داشتم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه