از اشک من به کویت جز سرخ گل نروید
زان گل که بویت آید، میرد کسی که بوید
جایی که از لب تو باران بوسه بارد
دل غنچه غنچه خیزد، جان خوشه خوشه روید
چشمم که خورد خونم، از بس که خون گرفتش
خود ریخت خون خود را بی آنکه کس نجوید
جانم فداش، چون او خود را به خشم سازد
با جمله در حکایت با من سخن نگوید
زین غم که از جدایی خسرو به سینه دارد
شاید که بر تن او هر موی او بموید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از غم و اندوهی که از جدایی معشوقش دارد صحبت میکند. او بیان میکند که اشکهایش تنها سرخ گل تولید میکنند و کسانی که عطر این گل را استشمام کنند، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. همچنین به زیبایی بوسههای لب معشوق اشاره میکند که باعث شگفتی دلش میشود و او را سرزنده میکند. شاعر از درد و رنجی که به خاطر جدایی از معشوق تحمل میکند، سخن میگوید و بیان میکند که رغم این درد، عشقش به معشوق همچنان پابرجاست. در نهایت، او اشاره میکند که هر مو از سر معشوقی که غم جدایی را به دوش میکشد، میتواند به آواز عشق تبدیل شود.
هوش مصنوعی: از اشک من اگر به کوی تو گل سرخی روید، چون بوی تو را میشنود، آن گل جان میسپارد و میمیرد.
هوش مصنوعی: به جایی اشاره دارد که لبهای تو مانند بارانی از بوسهها میبارند و دلها به مانند غنچهها شکوفا میشوند، جان انسان نیز به صورت خوشههای خرما رشد و نمو میکند.
هوش مصنوعی: چشمم آنقدر خونم را خورد که خودش خونش را ریخت، بیآنکه کسی برایش دغدغهای داشته باشد.
هوش مصنوعی: عزیز من، جانم فدای او، زیرا وقتی او خشمگین میشود، با هیچکس درباره ما صحبت نمیکند.
هوش مصنوعی: به خاطر غم جدایی از خسرو، شاید هر موی او به نوعی نشاندهنده این اندوه باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوئی که گر بخواهم یک دانه شعر سازم
کز شاخهای نظمش نقش ترنج روید
هیهات گر بخواهی کز گه ترنج سازی
در دل شکن که آن را جز تو کسی نبوید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.