چون ناله بهر دیدنت از ناز برکشم
خواهم که این دو دیده غماز برکشم
بانگ بلند خیزد از آتش، چو شد بلند
نالیدنم همانست، چو آواز برکشم
صبری نباشد، ار چه که هر دم ز خون دل
در خانه نقش آن بت ظنار بر کشم
بر یاد قامتت چو بگریم، عجب مدار
کز گل هزار سرو سرافراز برکشم
او در دل است و صبر بکردم، هزار بار
گر خویش را فرو برم و باز برکشم
رسوا شدم، ز خلق گرم دسترس بود
یک یک زبان سفله و غماز برکشم
دست عزیز گر بگشاید به کشتنم
خود تیغ آن سوار سرانداز برکشم
یاران بسوختند ز من، خسرو، آه گرم
تا چند پیش همدم و همراز برکشم!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.