شماره ۱: جهان خاتون غرست و شعر او غر - عزیزان بشنوید اشعار غرا
شماره ۲: این تکلفهای من در شعر من - کلمینی یا حمیرای من است
شماره ۳: عاقبت عصار مسکین مرد و رفت - خون دیوانها به گردن برد و رفت
شماره ۴: گر غزلهای جهان خاتون به هندستان روند - روح خسرو با حسن گوید که این کس گفته است
شماره ۵: دسترس یافتم به قامت دوست - به سر سرو دست من چو رسید
شماره ۶: گفت شخصی کمال زن داری - گفتم آری زنان ما مردند
شماره ۷: آن دلبر بیمهر که ماهیست به چهر - دارد سر عاشقی ندارد سر مهر
شماره ۸: ترک آهوچشمم ای آهوی چشمت شیرگیر - صید آهوی توام بر صید خود آهو مگیر
شماره ۹: ز چیست قهقه شیشههای می دانی؟ - به ریش محتسب شهر میکند خنده