روی خوب از من مشتاق نپوشانی به
قیمت صحبت صاحب نظران دانی به
گرچه دست دهد آزار دل مسکینان
خاطر عاشق بیچاره ترنجانی به
من بسودای تو باز آمدم از شهوت چشم
که به آن روی نظر بازی روحانی به
میل شاهی نکند هر که گدای تو بود
زآنکه این منزلت از دولت سلطانی به
سود و سرمایه جانرا که متاعیست گران
من سودا زده دارم به تو ارزانی به
می کند در ره سودای تو مردن هوسم
که حیات ابد از زندگی فانی به
دل ز باغ رخ او پب ذقن گر بکف آر
که به رنجور رسد میوه بستانی به
گرچه جان لایق آن جان جهان نیست کمال
حالیا آنچه بدست است برافشانی به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.