گنجور

 
کمال خجندی

تا توانی دل مشتاق بدست آری به

جانب بار و وفادار نگه داری به

با چنین زلف خوش و خال خوش و روی چو ماه

مهر ورزی کنیه و ترک جفا کاری به

صاحب روی نکو را به همه حال که هست

رسم دلجوئی و آئین وفاداری به

گر به بالین ضعیفان گذری خواهی کرد

صحت خویش نخواهیم که بیماری به

هوس صحبت باری اگرت می افتد

با رقیبان مخالف نکنی یاری به

برو ای زاهد شبخیز ز پیشم که مرا

با خیال رخ او خواب ز بیداری به

گر کند طوطی طبعت هوس نطق کمال

ببری نام لب بار و شکر باری به