درین زحمت که این نوبت من از ریش درون دارم
نه هشتم طاقت رفتن نه امکان سکون دارم
درون خلوت خاطر توئی محرم تو میدانی
که شوق آرزومندی زتر از حد برون دارم
تو همچون صبح میخندی و من چون شمع میگریم
نمی دانی که این حالت من از سوز درون دارم
از وصلت پادشاهان را بجز حرمان نشد حاصل
من بی حاصل مسکین چنان امید چون دارم
از دل یک قطره خون ماندست از هجر جگر سوزت
ولی در جویبار دیده صد دریای خون دارم
ندیدم هیچ بر جز خواری از سرو قدت هرگز
چه سود از همت عالی چو بخت سرنگون دارم
مرا عاقل اگر دیوانه خواند آشفته می گوید
ندارد عقل و پندارد که من چون او جنون دارم
کمال از دینی دونم چه ترسانی چه می گویی
جوانم عاشقم مستم، غم دنیای دون دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دردی عمیق و شوق فراوانی میگوید که در دل دارد. او احساس میکند که در شرایطی دشوار قرار دارد و نه قدرت رفتن دارد و نه توان سکون. شاعر به عشقش اشاره میکند که او را به شدت میسوزاند، و توصیف میکند که در دلش تنها قطره خونی از عشق باقی مانده و در چشمانش دریایی از اشک جاری است. او از ناکامیهایش در عشق و حسرتی که بر دل دارد، صحبت میکند و به چرخشهای ناامیدکننده تقدیر اشاره میکند. در نهایت، او با ذکر جوانی و عشقش، ابراز میکند که حتی اگر دیگران او را دیوانه بدانند، او با احساسات و عشق عمیقش درگیر است و دنیا را به چشم خود میبیند.
هوش مصنوعی: من در این تلاش و زحمت، به دلیل دردی که در درونم دارم، نه میتوانم تحمل کنم که بروم و نه میتوانم در جا بایستم.
هوش مصنوعی: در عمق وجود من، تنها تو را میشناسم و میدانم که عشق و آرزوهایم فراتر از تصور است.
هوش مصنوعی: تو مانند صبح با خوشحالی میخندی و من مانند شمع در حال گریهام. نمیدانی که این حالت من ناشی از آتش درونم است.
هوش مصنوعی: از پیوند با پادشاهان جز ناامیدی نصیبم نشد، من بیچاره که هیچ چیز ندارم، امیدی دارم که مثل من سزاوار نیست.
هوش مصنوعی: از دل یک قطره خون که به خاطر دوری تو و دلمشغولیهای عاشقانهام باقی مانده، اما در چشمانم مثل یک جویبار، صدها دریای خون گریه کردهام.
هوش مصنوعی: هرگز هیچ چیز جز ذلت از قامت زیبا و تو در نیافتم. چه فایدهای دارد تلاش بلند همت که سرنوشت من به بدی رقم خورده است؟
هوش مصنوعی: اگر کسی مرا عاقل خطاب کند و بگوید دیوانهام، باید بگوید که من هم مانند او عقل ندارم و به جنون او فکر میکند.
هوش مصنوعی: من از کمال دین چیزی نمیدانم. چرا مرا میترسانی؟ چه میگویی؟ من جوانی عاشقم و از دنیا به خاطر بیاهمیتیاش غمگینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.