ترا در دل وفا باشد چه دانم
ز خوبان این کرا باشد چه دانم
فکندی وصل خود با روز دیگر
پس از مردن دوا باشد چه دانم
بکش گفتم مرا گفتی روا نیست
چنین کشتن روا باشد چه دانم
دعا ناگفته داری نسد دشنام
عطا پیش از دعا باشد چه دانم
به دیدن قانعم گفتم ز تو گفت
قناعت در گدا باشد چه دانم
مرا گفتی کجا باشد دل تو
چنین مسکین کجا باشد چه دانم
کمال این ریش را مرهم صبوریست
و لیکن آن ترا باشد چه دانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره احساسات و تردیدهای خود در مورد عشق و وفا صحبت میکند. او از این سؤال میکند که آیا در دل محبوبش وفا وجود دارد و نمیداند که چگونه میتواند این را بفهمد. پس از جدایی، او نگران است که آیا میتوان امیدی به وصال دوباره داشت یا خیر. شاعر همچنین به کشتن عشق و دعا و قناعت اشاره میکند و میپرسد که آیا این وضعیتها واقعاً درست و مناسب هستند. در نهایت، او به مسکینی خود اشاره میکند و به مرهم صبوری به عنوان یک راه حل مینگرد، اما باز هم از اینکه آیا این راه حل مناسب است یا خیر، تردید دارد.
هوش مصنوعی: دل من به تو وفادار است، اما نمیدانم این زیبایی که در تو هست، متعلق به چه کسی است و من از آن بیخبرم.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، دیدار تو با روزی دیگر چه فایدهای دارد، اینکه من نمیدانم.
هوش مصنوعی: گفتم مرا بکش اما تو گفتی این کار درست نیست. حالا من نمیدانم که آیا این نوع کشتن مجاز است یا نه.
هوش مصنوعی: دعاهایی که در دل دارند، با دشنامهای بیفایده جایی پیدا نمیکنند. نمیدانم که چه باید کرد.
هوش مصنوعی: در دیدار با تو، از رضایت خود صحبت کردم، اما او گفت که قناعت مختص گدایان است و من نمیدانم چه بگویم.
هوش مصنوعی: گفتی دل تو کجا زندگی میکند و چرا چنین بیپناه است، من چه میدانم.
هوش مصنوعی: این ریش که نشانهای از صبوری و کمال است، به نوعی نماد است. اما نمیدانم این ویژگی برای تو چه معنایی دارد یا چگونه آن را درک میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.