عاشقان را جور و نازیار می باید کشید
طعنه از دشمن جفا ز اغیار می باید کشید
عشق گنج است و رقیبا اندر این ره همچو مار
بهر گنج عشق زخم مار می باید کشید
جور هر نااهل و ناهموار بهر او می کشم
بهر یک گل زحمت صد خار می باید کشید
هر که در دام بلای عشق چون وامق فتاد
جور عذرای خودش ناچار می باید کشید
همچو غواصان مسکین از برای گوهری
زحمت دریای مردم خوار می باید کشید
چو نو در بحر عمیق عشق افتادی کمال
هرچه پیش آید ترا این بار می باید کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواری از اغیار بهر یار میباید کشید
ناز خورشید از در و دیوار میباید کشید
عالم آب از نسیمی میخورد بر یکدگر
در سر مستی نفس هشیار میباید کشید
شیشهٔ ناموس را بر طاق میباید گذاشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.