از کوی دوست دوش نسیمی به من رسید
کز لطف او رمیده روانم به تن رسید
جانم فدای باد که از یک نسیم او
صد روح راحتم به دل ممتحن رسید
یعقوب روشنی ز قدوم عزیز بافت
با خود ز مصر رایحة پیرهن رسید
جانها دم از روایح رحمان همی زنند
آری مگر پیام اویس از قرن رسید
گویی چه کرده ام ز نکوئی که در عوض
کآنچ از خدای خواسته بودم به من رسید
که بی سهیل کشیدیم در یمن
سهل است چون سهیل دگر با یمن رسید
بودیم نا امید به یکبارگی ز جان
ناگه امید ادنسب عناالحزن رسید
خورشید ذره پرور و جمشید مهر فر
ماه ستاره لشکر و شاه ختن رسید
دم در کشیده بود کمال از سخن کنون
درج سخن گشاده که وقت سخن رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آخر دلم به آرزوی خویشتن رسید
و آنچه از خدای خواسته بودم به من رسید
آن مه که کرد طوفی سوی شرف شتافت
وآن گل که رفت سالی چمن رسید
دل رفته بود و جان شده منت خدای را
[...]
آخر دلم به آرزوی خویشتن رسید
آنچ از خدای خواسته بودم به من رسید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.