هر که در عالم کم از یک لحظه دور از بار زیست
کرد نقد زندگانی شایع اره پسیار زیست
عاشق نالان می نگرفت بی رویش قرار
عندلیب زار نتوانست بی گلزار زیست
ا گر شنیدی بوی تر از خود برفی بیخبر
زاهد خود بین که عمری عاقل و هوشیار زیست
با خیال بار عاشق شب به عمر خود نخفت
شمع چندانی که بودش زندگی بیدار زیست
شربت دردت مریض عشق را باید حلال
گر کسی درمان بجست او سالها بیمار زیست
با رقیبانت به بوی وصل خوشدل میزیم
بر امید گل چو بلبل می توان با خار زیست
ا گر برآید سرو شاید از سر خاک کمال
سالها چون با خیال آن تد و رخسار زیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.