عمریست که با او دل مسکین نگران است
ما در غم و او شادی جان دگران است
ای باد مبر خاک کف پاش به هر سو
کان روشنی دیده صاحب نظران است
تا بلبل و گل بافته بویت به گلستان
این نعره زنان از غم و آن جامه دران است
گر بر دل مجروح رسد نیر نو سهل است
این هم گذرد چون همه چیزی گذران است
دات نتوان گفت که بر سینه عذاب است
بارت نتوان گفته که بر دیده گران است
هم عمر به آخر شده و هم بسته به پایان
این راه مطلب را به کنار ونه کران است
گر ریختن خون کمال است مرادت
ما نیز بر آنیم که تیغ تو بران است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نگرانی و دلتنگی خود به خاطر معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که در حالی که او غمگین است، معشوق در شادی به سر میبرد. شاعر از باد میخواهد که خاک پای معشوق را به هر سو نپراکند، چرا که او روشنیبخش نظرات و افکار دیگران است. او به رابطه بلبل و گل اشاره میکند و میگوید که این دو در گلستان به هم پیوستهاند، و در این میان غم و شادی از هم جدانشدنیاند. همچنین، شاعر از گذران بودن زندگی و دردهایی که بر دل دارد، سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که همه چیز در حال گذر است. او در انتها بر این نکته تأکید میکند که اگر ریختن خون نشانه کمال باشد، او نیز آماده است تا به تیغ معشوق تن در دهد.
هوش مصنوعی: سالیان طولانی است که دل ضعیف من نگران اوست، اما او در غم دیگران نیست و خوشحال است.
هوش مصنوعی: ای باد، خاک کف پای او را به این سو و آن سو مبر، زیرا که این خاک نشانی از روشنایی و فهم عالمانه دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بلبل و گل از بوی تو در باغ صحبت میکنند، این صدای ناله و زاری از غم و اندوهی است که بر دل آنها سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: اگر اندوهی به دل زخمی برسد، به سادگی میگذرد؛ همانطور که همه چیز در زندگی زودگذر است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نمیتوان با کلمات بیان کرد که چه بار سنگینی بر دوش انسان است و همچنین نمیتوان گفت که چه سنگینی بر چشمان انسان وجود دارد. به عبارت دیگر، احساسات و رنجهایی که فرد تجربه میکند، آنقدر عمیق و زمینگیرکننده هستند که هیچ کلامی نمیتواند به درستی آنها را توصیف کند.
هوش مصنوعی: عمر ما به انتها نزدیک شده و مسیر زندگی نیز به پایان رسیده است. حالا باید موضوعات را کنار بگذاریم و به این عدم انتها توجه کنیم.
هوش مصنوعی: اگر خونریزی نشانهی کمال باشد، ما نیز برای این هدف آمادهایم که تیغ تو تیز و برنده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاری که رخش قبله صاحبنظران است
چشم و دل مردم به جمالش نگران است
خواهم که ببوسم قدمش نیست مجالم
هر جا که نهم دیده سر تاجوران است
پیداست که از وصل تو حاصل چه توان یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.