خواهی که به هیچ غم نمیری
تا دست دهد پیاله گیری
می نوش به شادی و شو از او
آن دم که به دست غم اسیری
نی گفت به زیر لب همین است
اگر اهل دلی نفس پذیری
در سرزمی ات چو تاج لعل است
سلطانی و صاحب سریری
من درد کشم نه شاه و درویش
فارغ ز بزرگی و حقیری
در عشق جوانم و توانگر
غم نیست ز پیری و قیری
از سرو روان عصای پیری
شد پیر کمال بایدش ساخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دربارهی اهمیت شادی و عشق در زندگی صحبت میکند. او به خواننده میگوید که اگر میخواهد از غم فاصله بگیرد و به شادی دست یابد، باید به عشق و شادی روی آورد. شاعر بر این باور است که در عشق، تفاوتی بین بزرگ و کوچک، شاه و درویش وجود ندارد و همه باید از زیباییهای عشق و جوانی بهرهمند شوند. او میگوید که با وجود دردها و چالشها، مهمترین چیز، درک عمیق از عشق و شادی است. عشق و شادی میتواند انسان را از غمها رها سازد و به او زندگی دهد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی هیچ غمی تو را از پای در نیاورد، باید به شادی و لذت زندگی اهمیت بدهی و از هر فرصتی برای خوشحالی استفاده کنی.
هوش مصنوعی: هر زمان که در زندگی خوشحالی و سرور را تجربه میکنی، از آن بهرهمند شو و لذت ببر، زیرا غم و اندوه همیشه در کمین است و ممکن است به سراغت بیاید.
هوش مصنوعی: نی به آرامی گفت: اگر کسی از دل و جان احساس کند، باید نفس را بپذیرد و با آن کنار بیاید.
هوش مصنوعی: در سرزمین تو مانند تاجی از یاقوت، پادشاهی وجود دارد و صاحب تخت و مقام است.
هوش مصنوعی: من تنها رنج میبرم، در حالی که شاه و درویش هیچیک نگران بزرگی و کوچکی خود نیستند.
هوش مصنوعی: در عشق جوان و سرزندهام و نگران پیری و غم نیستم.
هوش مصنوعی: به دلیل سالخوردگی و تغییراتی که در زندگی رخ میدهد، انسان باید احساس کمال و رشد را در خود ایجاد کند و به دنبال ساختن شخصیت و روحی قویتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.