حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی
سخن جز به شمشیر قطعا نگونی
بحل کردمت خون خود گر بنازی
کشی زودم امروز و فردا نگونی
هرآن شربت غم که دادی نخستین
بمن ده بشرطی که صهبا نگونی
چو گونی لقب نازل از آسمان شد
نهان از چه شد آب حیوان که داند
نهان از چه شد آب حیوان که داند
تو با آن دهان نکته تا نگوئی
مبادا که پابند نقش دهانت
بهر کس دگر این معما نگوئی
کمال آنچه گونی از آن روی زیبا
برویش که جز خوب و زیبا نگویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و رازهای آن است. شاعر از معشوق میخواهد که دربارهی خوشیها و رازهای عشق با او صحبت نکند و تنها از طریق تجربیات دو طرفه عشق را دریابد. او اشاره دارد که اگر قرار است با او صحبت شود، این گفتگو باید عمیق و صادقانه باشد، و نباید به دیگران گفته شود. همچنین شاعر زیباییهای معشوق و اهمیت سادگی و صداقت در عشق را مورد تأکید قرار میدهد. در مجموع، شعر بر اهمیت رازنگهداری و ارتباط عمیق در عشق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در مورد خوشیها هیچ چیزی به ما نمی گویی، مگر اینکه با تصمیمی قاطع و محکم آن را بیان کنی.
هوش مصنوعی: من برای راحتی تو از خون خود گزشت کردم. اگر میخواهی مرا بکشید، زودتر این کار را بکن. امروز و فردا تعلل نکن.
هوش مصنوعی: هر آن دلشکستگی و غمی که به من دادی، حالا دوباره به من برگردان، مشروط بر اینکه رنگ و بوی تلخی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی لقب الهی از آسمان بر افراد نازل شد، چرا آب حیات از دسترس خارج شد؟ کسی نمیداند.
هوش مصنوعی: چرا آب حیات از دیدگان پنهان شده است، وقتی که هیچکس نمیداند تو با آن زبان چه رازهایی را بیان نمیکنی؟
هوش مصنوعی: مراقب باش که زیبایی و魅یت لبهایت را برای کسی جز خودت فاش نکنی.
هوش مصنوعی: بهترین و بالاترین ویژگیها و زیباییهایی که در چهرهاش وجود دارد، باعث میشود که تنها از خوبی و زیبایی او سخن بگویی و حرف دیگری در مورد او نزنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.