گنجور

 
خیالی بخارایی

کدامین رسم و آیینی که در رندان مفرّد نیست

طریقِ سالکانِ راه تجرید مجرّد نیست

در این بستان کسی را می رسد دعویّ آزادی

که همچون سرو دربند هوای دل مقیّد نیست

به فتوای خردمندان نکویی بر بدی سهل است

کسی بر رغم بدکیشان اگر نیکی کند بد نیست

به تاج زر فرو ناید سرم ز آن رو که در کویش

مرا بخت گدایی هست اگر بخت زمرّد نیست

گر از تو تیغ آید بر سرم گردن نخواهم تافت

بدین معنی که آمد را به قول عاشقان رد نیست

اگرچه رسم سربازی طریق عشقبازان است

ولی ز اندیشهٔ هجران خیالی را سر خود نیست