گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیالی بخارایی

ای بی‌خبر از محنت و شاد از الم ما

ما را غم تو کُشت و تو را نیست غم ما

آن کیست که چون شمع نه در آتش و آب است

هرشب ز دم گرم و سرشک ندم ما

مقصود وجود تو و نقش دهن توست

ورنه چه تفاوت ز وجود و عدم ما

تا ما سرِ خود بر قدم دوست نهادیم

دارند جهانی همه سر در قدم ما

چون ماه نو انگشت‌نما گشت خیالی

با آنکه رقیبان بگرفتند کمِ ما

 
sunny dark_mode