تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد
مهر رخ تو گوی لطافت زماه برد
دل هرکجا که رفت به دعویِّ عشق تو
با خویشتن نفیر و فغان را گواه برد
از ما قرار و صبر و دل و دین مدار چشم
کاین جمله چشم شوخ تو در یک نگاه برد
این آب روی بس که سرشک ندامتم
خواهد ز لوح چهره غبار گناه برد
از گمرهی تمام خیالی گذشته بود
بازش خیال نرگس مستت ز راه برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و درد ناشی از دوری و جدایی میپردازد. شاعر از سرنوشت تلخی که او را از محبوبش دور کرده سخن میگوید و میگوید که زیبایی چهره محبوبش همه چیز را از او گرفته و دلش را در هر کجا به یاد عشق او به فغان آورده است. او همچنین به نادم بودنش از گناهان و اشتباهاتش اشاره میکند و در نهایت به خیال و یاد محبوبش که او را از راه راست منحرف کرده، اشاره میکند. به طور کلی، شعر حاکی از عشق عمیق، سوگ و پشیمانی است.
هوش مصنوعی: نقش خط تو به خاطر بخت بد، آرامش را از من گرفته و زیبایی چهرهات لطافت شب را از من ربوده است.
هوش مصنوعی: قلب من هرجا که برود، در صحبت از عشق تو با خود، صدای فریاد و نالهاش را شاهد میگیرد.
هوش مصنوعی: از ما انتظارات و صبر و عشق و ایمان نداشته باش، چرا که همهی اینها با یک نگاه بازیگوش تو به راحتی از بین میرود.
هوش مصنوعی: این آب به قدری بر صورت بیدار و حقیقت من اثر میگذارد که میخواهم آثار گناهانم را از چهرهام پاک کنم.
هوش مصنوعی: تخیل من در تمام گمراهیها، بار دیگر به یاد نرگس مستیات، متوجه تو شد و مرا از مسیر زندگیام جدا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاقانیا به سوک خراسان سیاه پوش
که اصحاب فقه گرد سوادش سپاه برد
عیسی به حکم رنگرزی بر مصیبتش
نزدیک آفتاب لباس سیاه برد
دهر از سر محمد یحیی ردا فکند
[...]
رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد
این هاله روشنی ز شبستان ماه برد
ای ناخدای موج به فریاد من برس
باد مراد کشتی ما را ز راه برد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.