افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،
وان تازهبهار زندگانی دی شد؛
حالی که ورا نام جوانی گفتند،
معلوم نشد که او کیْ آمد، کیْ شد!
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،
وان تازهبهار زندگانی دی شد؛
حالی که ورا نام جوانی گفتند،
معلوم نشد که او کیْ آمد، کیْ شد!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا با لب تو لبم هم دآواز نشد
وندر ره وصل با تو دمساز نشد
اگر گریه دو چشم من فراهم نامد
وز خنده دهان من زهم باز نششد
نفسیست مرا که تشنگیش ار بکشد
شربت ز کف حور بمنت نچشد
من چشم سیه دوست ازان دارم کو
بهر سیهی ز سرمه منت نکشد
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.