گنجور

 
خالد نقشبندی

عاشق و مست و خراب کیستم؟

بیخود از جام شراب کیستم؟

در مذاق آب حیاتم تلخ شد

تشنه لعل مذاب کیستم؟

نیم بسمل غرقه اندر خون و خاک

صید چشم نیم خواب کیستم؟

در به در مانند قیس عامری

واله شوق جناب کیستم؟

رخت بر بست از دلم صبر و قرار

اینچنین در اضطراب کیستم

ز آتش دل سوختم سر تا به پای

ای دریغا من کباب کیستم؟

خالد اندر رقص و حالت ذره سان

در هوای آفتاب کیستم؟