ای تاب ز آفتاب ربوده ز تاب رخ
پیراسته است ایزدت از مشک ناب رخ
زین چاشتگاه روی نهفتن ز من چرا؟
در چاشتگاه کی بنهفت آفتاب رخ
مهر منیر با همه خوبی و منزلت
هر شب کند ز شرم رخت در نقاب رخ
مفتون یک نگاهتم از من مپوش روی
مجنون روی ماهتم از من متاب رخ
خالد اگر به روی تو گل را قرین کند
شوید ز خجلت رخ تو از گلاب رخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره دارد و شاعر از تابش آفتاب و زیبایی خاص او سخن میگوید. معشوق با چهرهای زیبا و دلربا، همواره در پنهان است و شاعر از او میخواهد که روی خود را بپوشاند و از خجالت بر افروختگی چهرهاش بگوید. او به شدت تحت تأثیر نگاه محبوبش قرار گرفته و حتی به جنون رسیده است. در نهایت، شاعر اشاره میکند که اگر روی معشوق با گلها همراه گردد، هنوز هم زیبایی او میدرخشد و گلها از خجالت رنگ میبازند.
هوش مصنوعی: ای تابش خورشید، زیبایی تو که از تابش چهرهات گرفته شده، بهخاطر فضل پروردگار از عطر خالص مشک آراسته است.
هوش مصنوعی: چرا از من میخواهی که در صبح زود پنهان شوم؟ آیا در صبح زود خورشید هم چهرهاش را پنهان میکند؟
هوش مصنوعی: هر شب، به خاطر زیبایی و مقام بالای تو، مهربانیام از شرم چهرهات را در پوششی پنهان میکند.
هوش مصنوعی: من به یک نگاه تو دل باختم، پس لطفاً روی زیبایت را از من پنهان نکن. من مانند مجنون عاشق توام و از دیدن چهرهات دست برنمیدارم.
هوش مصنوعی: اگر خالد به خاطر زیبایی تو، گل را به خود همسری کند، خود گل هم از شرم روی تو مانند گلاب، سرخ میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.