ای تاب ز آفتاب ربوده ز تاب رخ
پیراسته است ایزدت از مشک ناب رخ
زین چاشتگاه روی نهفتن ز من چرا؟
در چاشتگاه کی بنهفت آفتاب رخ
مهر منیر با همه خوبی و منزلت
هر شب کند ز شرم رخت در نقاب رخ
مفتون یک نگاهتم از من مپوش روی
مجنون روی ماهتم از من متاب رخ
خالد اگر به روی تو گل را قرین کند
شوید ز خجلت رخ تو از گلاب رخ