برآورد یک تیر گرشاسپی
نوشته بر آن نام شیداسپی
به چاچی کمان راند اندر زمان
بزد بر بر دیو تیره روان
نشد کارگر تیر قلواد گرد
درآمد نهنکال با دستبرد
کجا اندر آن کشتی نامدار
که قلواد بود اندر آن کامکار
کمرگاه قلواد یل را گرفت
ربودش ز کشتی همان دم شگفت
برآورد بر روی دستش روان
که اندازدش سوی بحر گران
مگر سام را دیده بر وی فتاد
فتادش یکی آتش اندر نهاد
برآورد گرز نریمان گرد
درآمد بدان دیو با دستبرد
بزد بر نهنکال گرز یلی
فتادش ز کف پهلو زابلی
به جان رست قلواد از دست او
وگرنه به جان بود پابست او
نهنکال آن دم یکی جوش زد
بجنباند سر گوش بر گوش زد
دو گوشی به مانند دو گوش پیل
رخ او سیه همچو دریای نیل
یکی جستنی کرد همچون پلنگ
به کشتی قلوش درافکند چنگ
در آن توی کشتی به قد چون منار
باستاد مانند دریای قار
چو قلوش ورا دید خود را ندید
ز دهشت سرانگشت خود را گزید
یکی زور بر زد نهنکال دیو
در آن توی کشتی به بانگ غریو
فرو برد کشتی به دریای آب
خود اندر میان بود پرپیچ و تاب
هزار آدمی غرق کرد آن زمان
خود استاده مانند کوه گران
کجا آب بد تا کمرگاه او
همی زد چپ و راست آن جنگجو
شنیدم که آن قلوش زابلی
شنا برد چون مردم کابلی
بزد دست و پائی بر آن روی آب
به کشتی درافکند خود را به تاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از تیراندازی گرشاسپ روایت شده که تیرش به هدف نمیخورد و دیو نهنکال به کشتی قلواد حمله میکند. نهنکال قلواد را از کشتی میرباید و او را به دریا پرتاب میکند. سام، پدر قلواد، متوجه این وضعیت شده و با گرزی به دیو حمله میکند و نهنکال را شکست میدهد. در این میان، کشتی به سمت دریا میرود و تعداد زیادی از سربازان به زیر آب میروند. قلواد با تلاش میکند در آب نجات یابد و به سمت کشتی برگردد. داستان به توصیف قدرت و شجاعت قهرمانان ایرانی و نبرد با موجودات شریر میپردازد.
هوش مصنوعی: تیری به نام گرشاسپ ساخته شد که بر روی آن نام شیداسپ نقش بسته بود.
هوش مصنوعی: زمانی که تیر از کمان رها شد، به سوی دیوی تیره و وحشتناک پرتاب شد.
هوش مصنوعی: تلاش تیر قلواد نتیجه نداد و کار به جایی نرسید، اما نهنگ بزرگ با قدرتی که داشت، هر چیزی را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: در کجای آن کشتی با شهرت و آوازه باید بود که قلواد، فردی کارآمد و توانا، در آن حضور دارد؟
هوش مصنوعی: فردی قوی و نیرومند، در لحظهای خیرهکننده، کمر قهرمان را گرفت و او را از کشتی به دریا انداخت.
هوش مصنوعی: او با دقت و احتیاط، یک اشیا را بر روی دستش نگه داشته است و قصد دارد آن را به سوی دریا بیفکند.
هوش مصنوعی: آیا سام را دیدهای که بر او آتشی افکنده شد؟
هوش مصنوعی: نریمان با قدرت و شجاعت دست به کار شد و به مقابله با آن دیو خطرناک رفت.
هوش مصنوعی: او با یک گرز بزرگ به نهنگ ضربه زد، و نهنگ از دستش افتاد و به پهلو دراز کشید.
هوش مصنوعی: اگر کمک او نبود، من از درد و رنج رهایی نمییافتم و اگر نبودش، همچنان در بند مشکلات باقی میماندم.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، نهنگی ناگهان یکی از ابعاد خود را به حرکت درآورد و سرش را به گوشهای دیگران نزدیک کرد و به نوعی با آنها ارتباط برقرار کرد.
هوش مصنوعی: دو گوش او به اندازه دو گوش فیل است و چهرهاش سیاه و تیره مانند دریای نیل.
هوش مصنوعی: شخصی بهسرعت و چابکی مانند پلنگ به جستوجو پرداخت و با قدرت و سرعت به چیزی دست یافت.
هوش مصنوعی: در آنجا بر روی کشتی، به قد خودمان ایستادهایم و مانند دریای عمیق، استوار و ثابت به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: وقتی او را دید، چنان ترسید که نتوانست خود را ببیند و به خاطر وحشت، انگشتش را گزید.
هوش مصنوعی: یک نفر با قدرت به دیوانه و عصبانی شد و در کشتی، صدایی بلند و وحشتناک به راه انداخت.
هوش مصنوعی: کشتی به درون دریای خود فرو رفت و در وسط آن، راهی پرپیچ و خم را پیمود.
هوش مصنوعی: در آن زمان که هزاران نفر غرق شدند، خود آن شخص به طور محکم و استوار مانند کوه ایستاده بود.
هوش مصنوعی: جای آب کجا بود که تا کمر آن جنگجو هم میخورد و در دو طرف جریان داشت؟
هوش مصنوعی: من شنیدهام که آن جوان زابلی در شنا مهارت دارد، مانند مردم کابلی.
هوش مصنوعی: او با دست و پا به روی آب زد و خود را به کشتی انداخت تا به آرامش برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.