بخش ۷۵ - چگونگی رزم فغفور چین با سام نریمان
سراینده دهقان با آفرین
سخن راند زین سان ز فغفور چین
که در رزم و کین چون ندید هیچ بهر
ز هامون شتابان درآمد به شهر
رخش بود از بخت سرکش دژم
زمان تا زمان غرقه گشتی به غم
یکی هفته در بتکده روز و شب
ز بهر گشایش گشاده دو لب
زبان را به خواهش بیاراستی
دمادم ز بت یاوری خواستی
به هشتم ز بتخانه آمد برون
ازو دور گشته قرار و سکون
بیامد نشست از بر بخت مرد
ز گردنکشان جای پردخت کرد
فرستاد دستور را پیش خواند
ز سام و پریوش سخنها براند
از آن پس بگفتا چه افسون کنم
که این خار از پای بیرون کنم
بدو گفت دستور کای شهریار
برآراسته از پی کارزار
برون شو ز چین رخ سوی جنگ کن
به سام نریمان جهان تنگ کن
که او یابد از رزم و کینه شکست
همانا پریدخت آید به دست
ز گفتار دستور فغفور چین
نپیچید سر، کرد رخ سوی کین
سران سپه را سراسر بخواند
بر ایشان بسی سیم و گوهر فشاند
بگفتا همی رای نام آورید
سر سام نیرم به دام آورید
شتابید یکبارگی رخ به جنگ
مگر سر درآرید از زیر ننگ
سران یکسر از جای برخاستند
زبان بهر پاسخ بیاراستند
که ما شاه چین را پرستندهایم
بر امر او سر درافکندهایم
نتابیم ز امر شهنشاه سر
ز فرمان او نیست ما را گذر
همه سوی پیکار رو آوریم
هنرهای مردی به جا آوریم
کمر تنگ بندیم در داوری
بکوشیم با لشکر خاوری
به قلواد و قلوش سرآریم دهر
چو رو اندر آریم از کین و قهر
ببندیم بازوی مر سام را
به گردون برآریم ازین نام را
کجا سام را باشد این دستگاه
که در زیر چنگ آورد دخت شاه
ازین پس به شادی اگر رو کنیم
سر نام خود زیر آهو کنیم
برآنسان برانیم لشکر به کین
که شب لرزه گیرد ادیم زمین
ازیشان بسی شاد شد شهریار
سپه کرد از هر سوئی خواستار
چنان لشکری بر وی انبوه شد
کزان پیک اندیشه نستوه شد
ستادند پیش شه چین روان
سپه برشمردند کارآگهان
ز پیکار جویان نیزهگذار
گذشت از بر شه دو ره سیهزار
شهنشه شد از سرکشان نیکبهر
همان دم برون برد لشکر ز شهر
بر لشکر سام خرگه زدند
درفش بنفش از بر مه زدند
همانگه خبردار گردید سام
که فغفور چین گشت با رزم رام
ز پرده برآمد بر افراز زین
نظر کرد بر شاه توران زمین
به قلوش چنین گفت کای نامدار
ندیدم چنین لشکر بیشمار
ز سم ستوران مردان کین
زمین است جوشان چو دریای چین
مگر دادگرمان دهد یاوری
که چیره شویم اندرین داوری
اگر نه به گیتی کرا هست پای
که با این سپاه آورد رزم رای
درین بد که آمد شه چین ز شهر
به خرگه درون رفت مانند زهر
سپه بر لب رود آمد رود
طلایه برون رفت مانند دود
ز افراز که سام آمد به زیر
ز هجر پریوش دل از غم اسیر
چو بنشست بر تخت شاهنشهی
مهش مهربان گشت و بختش زهی
نشستند گردان خاور برش
ستادند بر جایگه لشکرش
پی چاکری دست کرده به کش
همه نامداران با رای وهش
سخن در میان بود از مهر و کین
که آمد فرستاده شاه چین
ورا راه دادند نزدیک سام
چو آمد دعا کرد و بگذارد گام
ز شاهنشه چین یکی نامه داد
به دست جهانپهلو پاک زاد
به دستور خود داد آن نامه سام
به خاموشی آن انجمن گشت رام
گرانمایه دستور برخواند زود
نخستین ز بت بود شه را درود
پس از نام بت گفتنش بد چنین
که این نامه از نامور شاه چین
به نزدیک سام نریمان راد
جهانجوی جنگآور شهنژاد
بدان ای سرافراز رزمآزمای
که دارم دگر ره به پیکار رای
خرد کار بند و رهی پیشه کن
ز انجام این رزم اندیشه کن
پریدخت را رهسپر کن به چین
وز آن پس روان شو به ایران زمین
وگر زانکه رای نبرد آیدت
همانا که سرزیر گرد آیدت
چو لشکر برانم به کین آوری
به تو بر سر آرم همه داوری
به ننگ آورم بر شده نام تو
به هم برزنم یکسره کام تو
جهان پهلوان زین برآشفت و گفت
که شه را مگر بخت بدگشت جفت
پریدخت را برد دستی برون
وزو گشت جان و دلم بیسکون
نخستین بگفتم بدو راز را
که بردند مرغ نواساز را
ندارد چنین گفتگو را پسند
برآید پی کین به پشت سمند
سپه را براند به کین آوری
که من هم ابا لشکر خاوری
چو شیر ژیان رای جنگ آوریم
جهان را بدو تار و تنگ آوریم
ز بالای پیلش درآرم به خاک
برآرم ز لشکرش گرد هلاک
پی رزم چون دست بیرون کنم
ز خون دشت را رود جیحون کنم
پی رزم چون دست بیرون کنم
ز خون دشت را رود جیحون کنم
بتان را درآرم ز بالا به پست
روان دور گردانم از بتپرست
فرستاده برجست و برتافت روی
بشد پیش سالار پرخاش جوی
پیام جهانپهلوان بازداد
شه کینهجو رزم را ساز داد
یکی هفته شه کرد بر چین درنگ
به هشتم برانگیخت لشکر به جنگ
نشست از بر پیل سالار چین
به جنبش درآمد ادیم زمین
یلان برنشستند بر بادپای
سراسر سوی رزم کردند رای
غو کوس بر چرخ گردون رسید
خروش یلان تا به جیحون رسید
هوا گشت تار و زمین گشت پست
ز سم ستور و پی پیل مست
شد از نیزهها بیشه صحرای چین
وز آن بیشه چون شیر مردان کین
شهنشه ز شادی سبک برکشید
سپاهش ز هر سو رده برکشید
ز بس جنگیان اندر آن پهن دشت
یکی باره زآهن نمودار گشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستان نبردی میان فغفور چین و سام نریمان روایت میشود. فغفور، پس از دریافت خبری از پریدخت، تصمیم میگیرد که به جنگ برود و سپاه خود را آماده میکند. او به سران سپاه دستور میدهد که برای پیروزی در جنگ تلاش کنند. سام، با شنیدن خبر لشکرکشی فغفور، نگران میشود و از یارانش میخواهد که به نبرد آماده شوند تا از نام و honor خود دفاع کنند. نامهای از شاه چین به سام فرستاده میشود که در آن به او اعلام میشود که در صورت عدم پیروزی، عواقب بدی برایش خواهد داشت. سام با عزم راسخ به جنگ میرود و تصمیم میگیرد که با قدرت و مهارتش از وطن خود دفاع کند. شعر به توصیف هیجان و شدت نبرد ادامه میدهد و به پیروزی نهایی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دهقان با ستایش و تحسین، سخن گفت و از فغفور، پادشاه چین، یاد کرد.
هوش مصنوعی: در میانسالی و در زمان جنگ و دشمنی، وقتی که هیچ چیز از زخمها و خطرات جنگ مشاهده نشد، ناگهان به سرعت به شهر وارد شد.
هوش مصنوعی: به خاطر سرنوشت نامساعد و بدیها، رخش (اسب) در طول زمان به شدت تحت تأثیر ناراحتی و اندوه قرار گرفت.
هوش مصنوعی: برای هفتهای کامل در میخانه، شب و روز به انتظار گشایش و خوشی، لبهایم را به گفتوگو باز گذاشتهام.
هوش مصنوعی: زبانت را با مهارت و زیبا صحبت میکنی و هر لحظه از یاری و محبت محبوبت درخواست میکنی.
هوش مصنوعی: از معبد بتها، یکی بیرون آمد و از او دور شدم؛ آرامش و سکون را از دست داده بودم.
هوش مصنوعی: مردی به سراغ بخت خود آمد و از میان افرادی که گردنکشی میکردند، به جای برگزیدهای دست یافت.
هوش مصنوعی: دستور را به زودی فرستاد و از سمندر و پریوش داستانها را روایت کرد.
هوش مصنوعی: بعد از آن گفت: چه ساحری میتوانم به کار بیدم تا این خار را از پایم بیرون آورم؟
هوش مصنوعی: به او گفتند که ای پادشاه، آماده شو که برای جنگ آماده شدهای.
هوش مصنوعی: از چین بیرون بیا و به سوی جنگ برو، به سام نریمان تا دنیا را به تنگی بکشی.
هوش مصنوعی: آن کسی که از جنگ و دشمنی شکست بخورد، به یقین دختر پری خواهد آمد و او را نجات خواهد داد.
هوش مصنوعی: از سخنان آموزگار چینی تحتتأثیر قرار نگیر، بلکه بهسوی انتقام گام بردار.
هوش مصنوعی: سردارانی که بالای سپاه هستند را به جمع دعوت کرد و به آنها هدایا و ثروتهای زیادی اهدا کرد.
هوش مصنوعی: او گفت: شما میخواهید برای نامآوری فکر کنید و من میخواهم سام را در دام بیندازید.
هوش مصنوعی: با هم به سرعت به میدان بروید و با عزم و اراده بر این ننگ غلبه کنید.
هوش مصنوعی: سران قوم به طور کامل از جا بلند شدند و آماده پاسخگویی شدند.
هوش مصنوعی: ما به شاه چین ارادت داریم و در برابر او سر تعظیم فرود آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از دستور شاه سرپیچی کنیم، زیرا هیچ راهی برای ما جز پیروی از فرمان او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: همه با هم به جنگ میرویم و مهارتهای مردانگی را به نمایش میگذاریم.
هوش مصنوعی: ما با یک عزم استوار و تلاش زیاد، در برابر دشمنان خود میایستیم و به دنبال پیروزی هستیم.
هوش مصنوعی: اگر با یکدیگر دوست و همدل شویم، زمانه و مشکلات را به راحتی پشت سر خواهیم گذاشت و از کینه و دشمنی دور خواهیم ماند.
هوش مصنوعی: بیایید دست سام را به آسمان ببندیم و نام او را از اینجا بلند کنیم.
هوش مصنوعی: در کجا سام، این مقام و رتبه را دارد که دختر شاه را زیر چنگ خود بیاورد؟
هوش مصنوعی: از این به بعد اگر به شادی روی بیاوریم، نام خود را زیر پاهای آهو میگذاریم.
هوش مصنوعی: به کسانی که به ما آسیب رساندهاند، نیرو و لشکری میفرستیم تا انتقام بگیریم، به گونهای که زمین در شب از لرزه و هیاهو دچار لرزش شود.
هوش مصنوعی: پادشاه از خوشحالی بسیار، تصمیم گرفت از هر طرف درخواست و درخواستکنندهای داشته باشد.
هوش مصنوعی: لشکری به قدری زیاد بر او حمله کردند که دیگر هیچ اندیشه و فکر امان نداد.
هوش مصنوعی: رسانههای نظامی و کاردانان، در برابر پادشاه قرار گرفتند و وضعیت جنگجویان چینی را بررسی کردند.
هوش مصنوعی: مردی که به دنبال جنگ و نبرد است، از درگاه شاه با کمال تدبیر و مهارت عبور کرد، در حالی که در این راه با سههزار نفر مواجه شد.
هوش مصنوعی: شاه به خاطر نیکاندیشی و توانمندی از سرکشان (منافقان یا دشمنان) قدرت را به دست گرفت و در همان لحظه لشکر را از شهر بیرون راند.
هوش مصنوعی: بر سر لشکر سام، به پرچم بنفش که از طرف ماه تابیده بود، چادر زدند.
هوش مصنوعی: در همان لحظه، سام متوجه شد که فغفور چین به جنگ با رام آماده شده است.
هوش مصنوعی: از پشت پرده نمایان شد و نگاهش را به شاه توران زمین دوخت.
هوش مصنوعی: او به قلوش گفت: ای بزرگ و نامدار، من تا کنون چنین لشکری را هرگز ندیدهام.
هوش مصنوعی: مردان شجاع همچون اسبهای تندرو، در این زمین همواره در حال فعالیت و جنب و جوش هستند، مانند دریایی خروشان و پر از زندگی.
هوش مصنوعی: تنها زمانی میتوانیم در این قضاوت پیروز شویم که دادگزار و حامی خوبی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا کسی باشد که شجاعت و قدرت کافی داشته باشد تا در برابر چنین نیروهایی به جنگ برود، پس او کیست؟
هوش مصنوعی: در این وضعیت نامناسب، پادشاه از شهر به خرگاه (محل زندگی) وارد شد، مانند زهر که به درون میرود.
هوش مصنوعی: سپاه در کنار رود به پا خاست و رود به عنوان پیشرو از آن خارج شد، مثل دود که به آرامی در هوا پخش میشود.
هوش مصنوعی: از وقتی که سام به زیر افراز (یعنی به اوج یا بلندای خاصی) آمد، دل من به خاطر جدایی از معشوقش، به شدت در غم و اندوه گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت سلطنت نشسته است، مانند ماهی مهربان و خوشبخت میشود.
هوش مصنوعی: سربازان خاور در کنار هم نشستهاند و به مقر فرماندهی لشکر او رفتهاند.
هوش مصنوعی: در تلاش برای خدمت به دیگران، همه نامداران با عقل و تدبیر خود همراه شدهاند.
هوش مصنوعی: در گفتوگویی درباره عشق و دشمنی، پیامی از شاه چین ارسال شد.
هوش مصنوعی: او را به نزد سام راه دادند و وقتی که رسید، دعا کرد و قدم گذاشت.
هوش مصنوعی: یک نامه از طرف شاهنشاه چین به دست فردی از شاهزادگان و مبارزان بزرگ و نیکنسب فرستاده شد.
هوش مصنوعی: به دستور سام، آن نامه به دست کسی رسید و باعث شد که آن جمع آرام و ساکت شود.
هوش مصنوعی: فرماندهٔ ارزشمند دستور را به سرعت خواند و با این کار، نخستین سلام و درود را به پادشاه که از بتی بوده است، تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه نام بت را بر زبان آورد، بدین شکل که این نامه از سوی شاه نامور چین است.
هوش مصنوعی: در نزدیکی سام نریمان، رزمندهٔ دلیر و بزرگ، که از نسل شاهان جوانمرد است، جهان به تماشای اوست.
هوش مصنوعی: ای جنگجوی شجاع، بدان که من دیگر راهی برای نبرد دارم.
هوش مصنوعی: عقل و دانش را به کار بگیر و در مسیر درست حرکت کن، از نتیجه این تلاش خوب فکر کن.
هوش مصنوعی: دختری زیبا را به راهی هدایت کن که به چین میرسد، و سپس به سرزمین ایران برو.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی بر افکار و نگرشهای خود تسلط پیدا کنی، به زودی تحت تأثیر احساسات و اوضاع قرار خواهی گرفت.
هوش مصنوعی: وقتی که سپاهی را برای انتقام به راه میاندازم، به تو میآیم و همه حقایق را روشن میکنم.
هوش مصنوعی: من با شرمساری نام تو را مخدوش میکنم و آرزوی تو را به کلی نابود میسازم.
هوش مصنوعی: جهان پهلوان به شدت ناراحت شد و گفت: آیا خوش شانسی شاه تغییر کرده است؟
هوش مصنوعی: دختر پری را به بیرون بردند و از آنجا جان و دل من آرام نداشتند.
هوش مصنوعی: اولین بار به او گفتم رازی را، که پرندهای را که تازه به دنیا آمده بودند، بردند.
هوش مصنوعی: این گفتگو و صحبتها مورد پسند نیست و به هیچ وجه خوب نیست که برای انتقام و کینهورزی به این کارها بپردازیم.
هوش مصنوعی: به سپاه حمله کن و به خاطر انتقام بزن، چون من هم با لشکر خویش آمدهام.
هوش مصنوعی: ما مانند شیر جنگندهای هستیم که به میدان نبرد میرویم و با قدرت و شجاعت خود، دنیا را به چالش میکشیم و بر آن تسلط مییابیم.
هوش مصنوعی: از بالای فیلش به زمین میافتم و از لشکرش، گرد و غبار نابودی به راه میاندازم.
هوش مصنوعی: هنگامی که برای جنگ آماده شوم و دستم را از خون دشمنان بیرون بیاورم، دشت را مانند رود جیحون پر از جریان و زندگی میسازم.
هوش مصنوعی: وقتی که به میدان جنگ میروم و دستم را از خون حریفان میشویم، چنان میشود که گویی دشتها را به رود جیحون تبدیل کردهام.
هوش مصنوعی: من بتها را از بلندای خود به زمین میآورم و روان را دور میچرخانم تا از پرستش بتها دور شوند.
هوش مصنوعی: پیام آور به جلو آمد و با افتخار به سالار جنگی که اهل ستیز و جدل بود، سلام کرد.
هوش مصنوعی: جهانپهلوان پیامی را فرستاد و شه کینهجو ترتیب نبرد را داد.
هوش مصنوعی: یک هفته شاه در چین اقامت کرد و در روز هشتم، لشکر را برای جنگ به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: نشست بر روی فیل فرمانده چینی و زمین به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: جوانمردان بر فراز باد ایستادند و با تمام وجود به سوی نبرد رفتند.
هوش مصنوعی: صدای بلندی که از طبل جنگ به گوش میرسید، به تناوب بر فراز آسمان پیچید و نشان از شور و هیجان جنگجویان داشت تا به رود جیحون رسید.
هوش مصنوعی: هوا تاریک شد و زمین پایین آمد به خاطر سمهای اسب و حالتی که فیل دارد.
هوش مصنوعی: در صحرای چین، جنگ و نبرد چندان شدید شده است که مانند جنگل پر از نیزههای جنگاوران، سرشار از خشم و کینه مردان شجاع است.
هوش مصنوعی: شاه از خوشحالی سپاهش را به اوج برد و آنها را از هر سو مرتب و سازماندهی کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر بسیاری از جنگجویان در آن دشت وسیع، ناگهان از آهن درخشش و نوری نمایان شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.