بخش ۱۲۶ - دیدن پریدخت، ابرها و ترسیدن و زاری کردن و سخن گفتن ابرها با او و بند کردن رضوان را
به صورت چو آدم به تن نره دیو
که از بیم او دیو بد در غریو
به پیکر به مانند? ژنده پیل
همه پیکرش تیره مانند نیل
دو دندان پیشش بسان گراز
ازو سنگ و سندان بد اندر گداز
پریدخت چو دید بر اهریمن
شگفتی فرو ماند و لرزان بدن
ز کردار گردون پر مکر و ریو
ز بخت بد و پیکر نره دیو
بنالید بر داور داوران
که ای پاک دادار نامآوران
چو کردم به گیتی ز هر نیک و بد
که چندین ستم بر تن من رسد
گهی زنده در گور تاریک چاه
گهی تن به دست بلای سیاه
گهی دل گرفتار هجران شده
گهی جان پر از درد و درمان شده
ندانم چرا تلخ کامم به دهر
ز شیرینی بخت کامم چو زهر
مرا کاش مادر به گیتی نزاد
وگر زاد دردم به بادی بداد
همی گفت و بارید خونین سرشک
در آن درد پیدا نبودی پزشک
که ناگه بدو گفت دیو ای صنم
چه داری دل و جان خود را به غم
چه دانی به گیتی که من کیستم
درین آمدن از پی چیستم
منم شاه دیوان روی زمین
منم صاحب تاج و تخت و نگین
هزاران هزارم بود لشکری
چو از دیو و جادو و جن و پری
شده در جهان نام من ابرها
ز چنگال من کس نیابد رها
بگردم جهان را بگیرم همه
شبانم من و نره دیوان رمه
هر آن چیز خواهی بیارم برت
ز یاقوت افسر نهم بر سرت
یکی شهر دارم زرنداب نام
در آنجا مرا تخت و آرام و کام
ولیکن نشستم به کوه فناست
ز سقلاب تا مرز مغرب مراست
بگفت و به رضوان همی بنگرید
بپیچید از آن خشم و دم درکشید
بدو گفت از من گریزان شدی
به کامم همه زهر ریزان شدی
تو را باز چون آوریدم به چنگ
گرفتار گشتی به کام نهنگ
بگفت و به گیسوش بربست سخت
درآویخت او را به شاخ درخت
پریدخت چون کار از آن گونه دید
بلرزید بر خویشتن همچو بید
بنالید بر داور دادخواه
که ای پاک یزدان کیهان خدا
من و ابرها از کجا تا کجا
تنم را ازین اژدها ده رها
که از فرقت یار و از مرگ خویش
بسی گشتهام در جهان سینه ریش
ندارم دگر طاقت بار غم
که فریاد ازین روزگار ستم
رسیدند دیوان گروهها گروه
گه کیتی شد از پای ایشان ستوه
نشستند و بزم میآراستند
به روی پریدخت میخواستند
چنین گفت گوینده داستان
ز کردار سام یل سیستان
که آمد سوی چشمه لاجورد
چکان جزع بر روی یاقوت زرد
سراسیمه هر سو چو دیوانگان
شده دور از خوی فرزانگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف دیو و پری دخت میپردازد. دیو به شکل خوفناک و جاهطلبی به تصویر کشیده شده است که از قدرت و سلطهاش بر جهان و دیگران میگوید. او از پری دخت میخواهد که از غم خود بگوید و حسرتش را به نمایش بگذارد. پری دخت، تحت فشار دیو و غم و هجران، به درگاه خدا شکایت میکند و از ظلمی که بر او میرود گله میکند. داستان به توصیف دیوانی میپردازد که به دنبال پری دخت آمدهاند تا بر او تسلط یابند و بزم و شادی برپا کنند. داستان به نکتههای ظلم و رنجی که شخصیتها در زندگیشان کشیدهاند اشاره دارد و به تضاد بین قدرت دیو و ضعف پری دخت در برابر او میپردازد.
هوش مصنوعی: به صورت انسان و با اخلاق نیکو، اما در درونش دیو و راستی وجود دارد که به خاطر ترس از آن دیو، دیگران از او دوری میکنند.
هوش مصنوعی: پیکر او مانند جسد یک فیل کهنه و فرسوده است و تمام بدنش تاریک و تیره همچون رنگ نیل است.
هوش مصنوعی: دو دندان او همچون دندانهای گراز است و در برابر سنگ و سندان، به شدت در زحمت و درد هستند.
هوش مصنوعی: وقتی پریدخت اهریمن را دید، به شدت متعجب و ترسیده شد و بدنش به لرزه افتاد.
هوش مصنوعی: از رفتار آسمان که پر از نیرنگ و فریب است، و از سرنوشت شوم و بدی که به انسان میرسد، تار و پود وجودش به مانند جسم دیوی نارس است.
هوش مصنوعی: به داور بزرگ و پاک ناله کنید، او که نام آوران را میشناسد و به عدالت میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که در این دنیا با هر خوبی و بدی روبرو میشوم، احساس میکنم که چقدر ظلم و سختی بر من میآید.
هوش مصنوعی: شخص گاهی در وضعیت بسیار بد و ناامید کنندهای قرار میگیرد، مانند زنده ماندن در یک گور تاریک یا در مواجهه با مشکلات و بلاهای بزرگ که تمام وجودش را در بر میگیرد. این تغییرات نشاندهنده ناپایداری و دشواریهای زندگی است.
هوش مصنوعی: گاهی دل در غم دوری گرفتار میشود و گاهی جان پر از درد و آلام میگردد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا زندگیام تلخ و ناگوار شده، در حالی که قبلاً خوشبختی و شیرینی را تجربه کردهام، حالا آن خوشبختی مثل زهر به تلخی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: ای کاش مادرم هرگز من را به دنیا نمیآورد، و اگر هم زاییده بود، درد و رنجی که دارم را به من نمیداد.
هوش مصنوعی: او مدام صحبت میکرد و اشکهایش مثل خون میریخت، اما در آن درد، هیچ پزشک و درمانگری وجود نداشت.
هوش مصنوعی: ناگهان دیو به او گفت: ای معشوق، چرا جان و دل خود را در غم سپری میکنی؟
هوش مصنوعی: تو نمیدانی در این دنیا من کی هستم و هدفم از آمدنم به اینجا چیست.
هوش مصنوعی: من در این دنیا مانند شاهی هستم که در نظر همه بزرگ و با ارزش میآیم. من صاحب قدرت و مقام و ثروت هستم.
هوش مصنوعی: بسیاری از نیروها و موجودات هولناک و جادویی بر سر راه بودند.
هوش مصنوعی: در دنیا نام من مانند ابرهاست و هیچکس از چنگال من آزاد نمیشود.
هوش مصنوعی: من دنیا را جستوجو میکنم و تلاش میکنم تا همه چیز را بدست آورم، من چوپانی هستم که در کنار گوسفندانی که به آنها مراقبت میکنم، زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهی برایت میآورم، حتی تاجی از یاقوت را بر سرت میگذارم.
هوش مصنوعی: من در شهر زرنداب زندگی میکنم که در آنجا دارای تخت، آرامش و خوشی هستم.
هوش مصنوعی: اما من در کوه بیپایانی نشستهام که از سرزمین اسلاو تا مرز مغرب را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: او سخن گفت و به بهشت نگاه کرد، از آن خشم دور شد و نفس عمیق کشید.
هوش مصنوعی: او گفت که تو از من دوری کردهای و این عمل تو به کام من همه چیز را تلخ و زهرآلود کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که تو را به دام انداختم، در نهایت گرفتار و در کام هیولایی بزرگ شدم.
هوش مصنوعی: او با صدای بلند گفت و با شدت موهایش را گرفت و او را به شاخه درختی کشاند.
هوش مصنوعی: دختر پری، وقتی آن صحنه را دید، از ترس مانند بید به لرزه افتاد.
هوش مصنوعی: ای پروردگار پاک و خالق آسمانها، به فریاد ما رسیدگی کن و حق ما را بده.
هوش مصنوعی: من و ابرها از کجا تا کجا؟ بدنم را از آن اژدها رها کن.
هوش مصنوعی: از جدایی معشوق و مرگ خود، در این دنیا به شدت دلم درد میکند و دلbroken شدهام.
هوش مصنوعی: من دیگر تحمل بار غم را ندارم و از این دوران پر از ظلم و ستم فریاد میزنم.
هوش مصنوعی: گروههای زیادی آمدند و کمکم بهتدریج زمین از وزن آنها سنگین شد و خسته شد.
هوش مصنوعی: آنها دور هم جمع شدند و مجالس شادی برپا کردند تا به چهرهی زیبای دختر پریچهره بنگرند.
هوش مصنوعی: گوینده داستان درباره کارهای سام یل سیستان چنین سخن میگوید.
هوش مصنوعی: یک شخص به سمت چشمهای با آب لاجوردی رنگ میرود و از روی یاقوت زرد، آب جریان دارد.
هوش مصنوعی: همه جا به حالت آشفته و دیوانهوار در حال حرکتاند و از ماهیت عاقلانه خود دور شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.