این چه بویست که از باد صبا می شنوم
وین چه خاکست کزو بوی وفا می شنوم
گر نه هدهد ز سبا باز پیام آوردست
این چه مرغیست کزو حال سبا می شنوم
از کجا می رسد این قاصد فرخنده کزو
مژده ی آن مه خورشید لقا می شنوم
ای عزیزان اگر از مصر نمی آید باد
بوی پیراهن یوسف ز کجا می شنوم
می کنم ناله و فریاد ولی از در و کوه
سخن سخت بهنگام صدا می شنوم
نسبت شکل هلال و صفت قامت خویش
یک بیک زان خم ابروی دو تا می شنوم
این چه رنجست کزو راحت جان می یابم
وین چه دردست کزو بوی دوا می شنوم
ای رفیقان من از آن سرو صنوبر قامت
بصفت راست نیاید که چها می شنوم
باد صبح از من خاکی اگرش گردی نیست
هر نفس زو سخن سرد چرا می شنوم
سخن آن دو کمانخانه ی ابروی دو تا
نه باندازه ی بازوی شما می شنوم
هر گیاهی که زخون دل خواجو رستست
دمبدم زو نفس مهر گیا می شنوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احساس شاعر میپردازد که در آن به بوی خوشی از باد صبا اشاره میکند و سؤالاتی از خود میپرسد. شاعر از بوی وفا، پیام خوشی و عشق سخن میگوید و در عین حال به درد و رنجی که از این عشق به او میرسد اشاره میکند. او از سبا و یوسف یاد میکند و به تضاد میان نالهها و زیباییهای وجود معشوق اشاره دارد، به طوری که از هر طرف به بوی خوشی و زیبایی معشوق میرسد، در حالی که خود در رنج و کوه و در به در است. درکل، احساس عشق، درد و زیبایی در این شعر به خوبی به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: این چه عطر و بویی است که از نسیم صبحگاهی به مشامم میرسد؟ و این چه خاکستری است که از آن بوی وفاداری را احساس میکنم؟
هوش مصنوعی: اگر هدهد از سرزمین سبا خبری نیاورده باشد، پس این پرنده که من از او حال سبا را میشنوم چه نوع پرندهای است؟
هوش مصنوعی: از کجا این پیامآور خوش خبر میآید که من شنیدم مژدهی ملاقات با آن ماه و خورشید را؟
هوش مصنوعی: ای عزیزان، اگر بوی پیراهن یوسف از مصر نمیرسد، پس من از کجا میتوانم این بو را بشنوم؟
هوش مصنوعی: من ناله و فریاد میزنم، اما به جای پاسخی ملایم، فقط صدای خشن و سرد از در و کوه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: من هنگامی که به شکل هلال و قامت خودم فکر میکنم، صدای زیبای خم ابروان آن دو را میشنوم.
هوش مصنوعی: این چه درد و رنجی است که از آن آرامش روحم را به دست میآورم و این چه دردی است که با آن بوی درمان را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: ای دوستان من، آن سرو بلند قامت که به گونهای راست و مستقیم ایستاده، نمیتواند صدای من را بشنود و بفهمد که چه چیزهایی را میشنوم.
هوش مصنوعی: اگر هوا صبحگاهی من را به خاک تبدیل کند، هر چند که برای او اهمیتی ندارد، چرا با هر نفس، از او سخنی سرد و بیاحساس میشنوم؟
هوش مصنوعی: من از سخنان آن دو، که مانند کمانخانهی ابروهایشان است، چیزی میشنوم که به اندازهی بازوی شما نیست.
هوش مصنوعی: هر گیاهی که از دل رنج دیده خواجو به وجود آمده، هر لحظه صدای عشق و محبت را از آن میشنوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.