صبحت جان جهان جان و جهان می ارزد
لعل جان پرور او جوهر جان می ارزد
گوشه ی دیر مغان گیر که در مذهب عشق
کنج میخانه طربخانه ی خان می ارزد
با چنان نادره ی دور زمان می خوردن
یک زمان حاصل دوران زمان می ارزد
شاید ار ملک جهان در طلبش دربازی
که دمی صحبت او ملک جهان می ارزد
بر لب آب روان تشنه چرا باید بود
ساقی آن آب روان کو که روان می ارزد
با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست
که گل روی تو صد لاله ستان می ارزد
سر کوی تو که از روضه ی رضوان بابیست
پیش صاحب نظران باغ جنان می ارزد
هر که را هیچ بدستست نمی ارزد هیچ
که همانش که بود خواجو همان می ارزد
پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی
زانک لعلیست که صد تاج کیان می ارزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناز کن، ناز، که نازت به جهان میارزد
بوسهای از لب لعلت به روان میارزد
بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس
یک شکر خنده که با روح روان میارزد
رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.