صبحت جان جهان جان و جهان می ارزد
لعل جان پرور او جوهر جان می ارزد
گوشه ی دیر مغان گیر که در مذهب عشق
کنج میخانه طربخانه ی خان می ارزد
با چنان نادره ی دور زمان می خوردن
یک زمان حاصل دوران زمان می ارزد
شاید ار ملک جهان در طلبش دربازی
که دمی صحبت او ملک جهان می ارزد
بر لب آب روان تشنه چرا باید بود
ساقی آن آب روان کو که روان می ارزد
با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست
که گل روی تو صد لاله ستان می ارزد
سر کوی تو که از روضه ی رضوان بابیست
پیش صاحب نظران باغ جنان می ارزد
هر که را هیچ بدستست نمی ارزد هیچ
که همانش که بود خواجو همان می ارزد
پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی
زانک لعلیست که صد تاج کیان می ارزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره اهمیت و ارزش عشق و زیبایی است. شاعر میگوید که جان و جهان در عشق و معشوق ارزشمند هستند و حتی صحبت کردن با معشوق هم به اندازهی تمام دنیا ارزش دارد. شاعر همچنین بر اهمیت لحظات خوش و لذتهای زندگی تأکید میکند و میگوید که با زیبایی معشوق، نیازی به هیچ چیز دیگر نیست. در نهایت، او اشاره میکند که ارزش هر چیزی به خود آن چیز بستگی دارد و هیچ چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد.
هوش مصنوعی: صبح جان، روحی است که تمام جهان را روشن میکند و وجود او ارزشمند است. لعل جانپرور او نیز، که نماد زیبایی و عشق است، خالصترین جوهر را به ارمغان میآورد و این نیز از ارزش بالایی برخوردار است.
هوش مصنوعی: در یکی از گوشههای دیر و عبادتگاه، نشستهای که در دین عشق، مکانی مانند میخانه به مراتب باارزشتر است و میتواند شادی و سرور بیشتری به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: زمانی که با یک موجود نادر و بینظیری در دوران زندگی میگذرانیم، ارزش این لحظات زندگی به اندازهای است که میتواند برابری کند با تمام دوران زندگی.
هوش مصنوعی: شاید اگر تمام دنیا را هم برای جستجوی او بگردیم، باز هم یک لحظه گفتگو با او ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: چرا باید در کنار آب روان و تشنه باشیم، در حالی که ساقی آن آب روان کیست که ارزش نوشیدن آن را داشته باشد؟
هوش مصنوعی: با زیبایی تو، نیازی به تماشای چمن نیست؛ چرا که چهرهٔ تو به اندازهٔ صد لاله ارزش دارد.
هوش مصنوعی: در کنار خیابان تو، که بهشت و گلزار دارد، برای افراد با بصیرت و آگاه، ارزش بیشتری از خود بهشت دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به چیزی دست نیافته باشد، ارزش او هیچ نیست، چون آنچه که او دارد همان است که در اصل خود داشت؛ بنابراین، ارزشی بیش از آنچه دارد ندارد.
هوش مصنوعی: بهتر است یک جام شراب پیش خواجو بنوشم تا اینکه در ملک و سلطنت باشم، زیرا یک لعل ناب به خودی خود ارزش بیشتری دارد تا صد تاج پادشاهان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناز کن، ناز، که نازت به جهان میارزد
بوسهای از لب لعلت به روان میارزد
بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس
یک شکر خنده که با روح روان میارزد
رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.