ای زلف تو زنجیر دل حلقه ربایان
در بند کمند تو دل حلقه گشایان
وی برده بدندان سرانگشت تحیر
ز آئینه رخسار تو آئینه زدایان
همچون مه نو گشته ام از مهر تو در شهر
انگشت نما گشته ی انگشت نمایان
عمرم بنهایت رسد و دور بآخر
لیکن نرسد قصّه عشق تو بپایان
این نکهت مشکین نفس باد بهشتست
یا بوی تو یا لخلخه ی غالیه سایان
با سرو قدان مجلس خلوت نتوان ساخت
تا کم نشود مشغله ی بی سر و پایان
محمول سبکروح که در خواب گرانست
او را چه غم از ولوله ی هرزه داریان
باید که بر آید چو برآید نفس صبح
از پرده سرا زمزمه ی پرده سرایان
منزلگه خواجو و سرکوی تو هیهات
در بزم سلاطین که دهد راه گدایان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت زلف محبوبش اشاره میکند که قلب عاشقان را به بند کشیده و دلشکستهها را به تحیر و حیرت وا میدارد. او خود را مانند مه نو میداند که اثر عشق محبوبش را با خود دارد و در این مسیر عشقش پایانی ندارد. در این شعر بوی خوش محبوب نیز به بهشت تشبیه میشود و در مجلسهای خصوصی نمیتوان به سر و سامان لاابالیان پرداخت. شاعر همچنین اشاره میکند که بیپرواییها و مشغولیتهای بیپایان را نادیده گرفته و به یادآوری عشقش ادامه میدهد. در نهایت، شاعر به دشواری دسترسی به معشوق در میان سلاطین و پیرامون آنها اشاره میکند و حسرت گدایان عاشق را بیان میکند.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند زنجیری است که دل را به خود میکشد و در دام گرفتار میکند. دل را به راحتی نمیتوان از این بند آزاد کرد و گویی در حلقهای از جذابیتهای تو اسیر است.
هوش مصنوعی: او با دندانش به تحیر و شگفتی به چهره تو زل زده است؛ زیرا چهره تو انعکاسی است که همه را به حیرت میاندازد.
هوش مصنوعی: من مانند ماه تازه به خاطر محبت تو در شهر به صورت معروفی شناخته شدهام.
هوش مصنوعی: عمر من به پایان میرسد و به آخرین روزها نزدیک میشوم، اما داستان عشق تو هرگز تمام نخواهد شد.
هوش مصنوعی: این رایحه خوشی که به مشام میرسد، میتواند عطر بهشتی باشد یا بوی تو یا صدای خوش گلها.
هوش مصنوعی: در جمعی که افراد قدبلند و زیبا حضور دارند، نمیتوان به تنهایی و با آرامش فکر کرد، چون همیشه مشغولیتهای بیپایانی وجود دارد که آرامش را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: شخصی که روحش سبک است و در خواب عمیق به سر میبرد، نگران هیاهوی بیمحتوا و سر و صدای کسانی که بیفکری میکنند، نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح از پس پرده ها بیرون می آید، باید صدای آهنگین خوانندگان نیز شنیده شود.
هوش مصنوعی: منزل خواجو و کوچه تو، هرگز در مجالس سلطنت جایی برای گدایان نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.