عشق آن بت ساکن میخانه می گرداندم
جام غمگین در پی جانانه می گرداندم
آشنائی از چه رویم دور می دارد ز خویش
چون ز خویش و آشنا بیگانه می گرداندم
ترک رو می روی زنگی موی تازی گوی من
هندوی آن نرگس ترکانه می گرداندم
بسکه می ترساند از زنجیر و پندم می دهد
عاقل بسیار گو دیوانه می گرداندم
دانه ی خالش که بر نزدیک دام افتاده است
با چنان دامی اسیر دانه می گرداندم
آتش دل هر شبی دلخسته و پر سوخته
گرد شمع روش چون پروانه می گرداندم
آرزوی گنج بین کز غایت دیوانگی
روز و شب در کنج هر ویرانه می گرداندم
با خرد پیمان من بیزاری از پیمانه بود
ویندم از پیمان غم پیمانه می گرداندم
من بشعر افسانه بودم لیکن این ساعت بسحر
نرگس افسونگرش افسانه می گرداندم
اشتیاق لعل گوهر پاش او در بحر خون
همچو خواجو از پی دُردانه می گرداندم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حسرت است. شاعر به وصف حال خود میپردازد و میگوید که عشق او مانند بت ساکن در میخانه است، و او شبانهروز در پی محبوبش میگردد. او از دوری محبوبش رنج میبرد و احساس میکند که از خود و آشنایان بیگانه شده است. شاعر با ذکر نمادهایی چون زنجیر، پروانه و شمع، تصویر درد و اشتیاق خود را به خوبی به تصویر میکشد. او همچنان از به دام انداختن دل خود در مشکلات و آرزوهای ناچیز شکایت میکند و از بیپیمانی و غم میگوید. در نهایت، شاعر اشاره به افسونگری و زیبایی محبوب دارد و از دردهای عاشقانه و جستجوی گنجی در ویرانیها سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد تا من بت زیبایی را که در میخانه است، دور بزنم و در جستجوی محبوبم، جام غمگینی را به دوش بزنم.
هوش مصنوعی: آشنایی چرا من را از خود دور میکند، در حالی که من خودم بیگانهام با دوستان و آشنایان؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو با موهای زیبا و دلربا از دیاری دیگر میروی، در حالیکه من در آرزوی چشمان زیبا و سرخوش تو هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس زیاد از زنجیر و نصیحتهای عاقلانهاش، من به شدت دیوانه و مستأصل میشوم.
هوش مصنوعی: دانهای که در نزدیکی دام افتاده، به قدری وسوسهانگیز است که من آن را طعمهای میسازم و در دام میگیرم.
هوش مصنوعی: هر شب با دل شکسته و سوزان خود مانند پروانهای که دور شمع میچرخد، به دور شمعی میگشتم.
هوش مصنوعی: من به خاطر دیوانگی و آرزوی بدست آوردن گنج در طول روز و شب در گوشههای هر ویرانه پرسه میزدم.
هوش مصنوعی: من با عقل و خرد خود پیمان بستم که از می و جشن و شادمانی دوری بگزینم و از غم و اندوه دوری کنم.
هوش مصنوعی: من در دنیای شعر مانند یک داستان بودم، اما اکنون به خاطر زیبایی و جاذبههای نرگس افسونگر، آن داستان را به واقعیت تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: اشتیاق به زیبایی و ارزشمندی او در دل سیاهی و خطر مانند خواجو که به دنبال معشوقش میروید، مرا به حرکت درآورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.