دست گیرید و بدستم می گلفام دهید
باده ی پخته بدین سوخته ی خام دهید
چون من از جام می و میکده بدنام شدم
قدحی می بمن می کش بدنام دهید
تا بدوشم ز خرابات بمیخانه برند
سوی رندان در میکده پیغام دهید
گرچه ره در حرم خاص نباشد ما را
یک ره ای خاصگیان بار من عام دهید
با شما درد من خسته چو پیوسته دعاست
تا چه کردم که مرا اینهمه دشنام دهید
در چنین وقت که بیگانه کسی حاضر نیست
قدحی باده بدان سرو گلندام دهید
چو از این پسته و بادام ندیدم کامی
کام جان من از آن پسته و بادام دهید
تا دل ریش من آرام بگیرد نفسی
آخرم مژده ئی از وصل دلارام دهید
چهره ی ازرق خواجو چو ز می خمری شد
جامه از وی بستانید و بدو جام دهید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و خواستههای شاعر است که در جستجوی آرامش و تسکین دردهای خود است. او از معشوقهاش میخواهد که دستش را بگیرد و به او بادهای بدهد تا از غم و نامسلمانی خود رهایی یابد. شاعر به میکده میرود و از رندان و دوستانش میخواهد که به او پیغام دهند و او را در رنج کنونیاش همراهی کنند. در این اشعار، تمایل به عشق و وصال، همچنین آرزوی سادگی و نزدیکی به معشوق نمایان است. در نهایت، او از درد جدایی و رنج هایش شکایت میکند و آرزوی آرامش و وصال را دارد.
هوش مصنوعی: دست مرا بگیر و به من نوشیدنی خوش طعم و دلنشین بده، بادهای که بخاطرش تجربه زیادی داری، به کسی که هنوز در این راه تازه کار است، بده.
هوش مصنوعی: من به خاطر نوشیدن شراب و رفتن به میکده شهرت خوبی ندارم، اما با این حال، تو هم قدحی از نوشیدنی به من بده تا باز هم بدنام شوم.
هوش مصنوعی: من از خرابات به میخانه میروم و از شما میخواهم که به رندان در میکده خبر بدهید.
هوش مصنوعی: هرچند که ما به مسیر ویژهای در حرم دسترسی نداریم، اما ای افرادی که در این مکان ویژهاید، لطفاً بار و درخواست ما را به عمومیها برسانید.
هوش مصنوعی: من به شما درد و رنج خود را بیان میکنم و همواره در حال دعا هستم. نمیدانم چه گناهی مرتکب شدهام که اینقدر مورد دشنام و سرزنش قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: در این زمان که هیچ کس غریبهای در اطراف نیست، یک جام شراب به آن دختر زیبا بدهید.
هوش مصنوعی: وقتی چیزی از این پسته و بادام به دست نیاوردم، جانم را با آن پسته و بادام شاد کنید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل شکستهام آرام بگیرد، یک لحظه آخر مژدهای از وصال معشوق زیبا به من بدهید.
هوش مصنوعی: چهرهٔ زرد و رنگپریدهٔ خواجو وقتی که از شراب سرخوش شد، لباسش را از او بگیر و به او جامی بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.