ایکه لبت آب شکر ریختست
بر سمنت مشگ سیه بیختست
نقش ترا خامه ی نقّاش صنع
بر ورق جان من انگیختست
ساقی از آن آب چو آتش بیار
کاتش دل آب رخم ریختست
با تو محالست بر آمیختن
گرچه غمت با گِلَم آمیختست
در سر زلف تو ز آشفتگی
باز بموئی دلم آویختست
خانه ی دل عشق بتاراج داد
عقل ازین واقعه بگریختست
خون دل از دیده ی خواجو مگر
عقد ثریاست که بگسیختست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق شاعر به معشوق است. او با بیان تصاویری زیبا از زیبایی و جذابیت معشوق، احساسات پیچیده و دردناک خود را نسبت به او به تصویر میکشد. شاعر به وجود معشوق به عنوان منبع شکر و زیبایی اشاره میکند و در عین حال از درد و رنج ناشی از جدایی و ناامیدی نیز سخن میگوید. در نهایت، او از گسستگی و شکست رابطهاش با معشوق مینالد و به احوالات آشفته و درهم ریختهاش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: لبان تو چون شکر شیرین است و بر سینی که به رنگ مشکی است، پاشیده شده است.
هوش مصنوعی: نقش تو با قلم هنرمند بر صفحه روح من نقش بسته است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از آن آب که همچون آتش است بیاور، زیرا آتش دل من باعث شده است که آب رخم را بریزد.
هوش مصنوعی: با تو نمیتوانم ارتباط برقرار کنم، هرچند که غم تو در وجودم ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: در هم ریختگی و پریشان حالی زلف تو باعث شده که دلم به آن آویخته شود و به دنبال آرامش باشد.
هوش مصنوعی: عشق دل را خراب کرد و عقل از این ماجرا فرار کرد.
هوش مصنوعی: خواجو از دیدن درد و رنج خود به شدت غمگین است و دلش پر از اندوه است. او احساس میکند که شاید در زندگیاش نوعی از پیوند یا امید وجود داشته که اکنون از بین رفته است و این موضوع خیلی برایش سخت و غیرقابل تحمل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.