تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت
تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد
شد دامن من دجله ی بغداد ز دستت
از دست تو فردا برون داد بخواهم
تا چند کشم محنت و بیداد ز دستت
بی شکّر شیرین تو در درگه خسرو
بر سینه زنم سنگ چو فرهاد ز دستت
گر زانک بپای علمم راه نباشد
از دور من و خاک ره و داد زدستت
تا چند کنم ناله و فریاد که در شهر
فریادرسی نیست که فریاد ز دستت
هر چند که سر در سر دستان تو کردیم
با این همه دستان نتوان داد ز دستت
از خاک سر کوی تو چون دور فتادیم
دادیم دل سوخته بر باد زدستت
زینسان که بغم خوردن خواجو شده ئی شاد
شک نیست که هرگز نشود شاد زدستت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از خواجو، بیانگر درد و ناکامی شاعر است که از مشکلات ناشی از جدایی از معشوقش شکایت میکند. او به شدت به فقدان عشق و مهر معشوقش اشاره میکند و از غم و اندوهی که به دنبال این جدایی بر او مستولی شده، سخن میگوید. احساس ناامیدی و بیپناهی او در برابر مصائب زندگی و فریادهایش برای یافتن همدم و همدردی، چهرهای از دلشکستگی او را به تصویر میکشد. شاعر به طور مکرر به بینظمی و ستمی که از معشوقش تجربه کرده اشاره میکند و به نوعی سعی در برونریزی احساسات خود دارد.
هوش مصنوعی: چقدر باید منتظر بمانم تا حقم را از تو بگیرم؟ ای کسی که فریاد کمکم را میشنوی، مرا درک کن؛ که درد و رنجی در دل دارم که ناشی از رفتار توست.
هوش مصنوعی: وقتی از کنارم دور شدی، ای زیبای بغداد، دامنم مانند دجله بغداد از دستت رها شد.
هوش مصنوعی: از دست تو به فردا میرسانم که تا چه مدت باید رنج و درد را به دوش بکشم.
هوش مصنوعی: به یقین، دربار خسرو، هرگاه که به یاد شیرینی تو میافتم، با تمام وجود بر سینهام سنگ میزنم، مانند فرهاد که از عشق تو دست به کار شد.
هوش مصنوعی: اگرچه من در راه علم گام نمیزنم، ولی از دور مرا به یاد خاک و اطلاعاتت میاندازی.
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر باید از درد و رنج خود شکایت کنم، وقتی که در این شهر هیچ کس نیست که به کمک من بیاید؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما تمام وجودمان را به تو تقدیم کردیم، باز هم نمیتوانیم دستان تو را فراموش کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی از خاک و سرزمین تو دور افتادیم، دل سوخته و رنجیدهام را به باد سپردم.
هوش مصنوعی: به خاطر این که خواجو در غم و اندوه به سر میبرد، شکی نیست که او هرگز از دستان تو شاد نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت
تا دور شدی از برم ای طرفه ی بغداد
شد دامن من دجله ی بغداد ز دستت
از دست تو فردا بروم داد بخواهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.